زیادی تنگ نیست، شنلش رو میگه
بدبخت میاد صاف کنه که کلا بتمن...
به چندتا استخون شکننده... یعنی اینکه چندتا استخون نرم میخوای تا استخوناشو بشکونی(عصبانیتشو توصیف میکنه یه جورایی، توی دیالوگای بتمنم معلومه)
* درباره ی هاروی دنت یا همون دوچهره صحبت میکنه، اون گزینه های زیادی رو برای یک انتخاب روبه روی خودش قرار میده، توی عکس قبل هم دیدید که گفت:" گزینه های زیادی..." اون بر اساس سیاه و سفید یا همون خوب و بد تصمیماشو میگره؛ و اونا میگن که قصد دارن اون رو با سرنوشت آشنا کنن(یعنی اینکه بگن همه چیز (بیشتر چیزها) دست سرنوشته نه خود آدم، تا دست از این گزینه ها و انتخابا برداره) اول با یک سکه تصمیماشو میگرفته بعد اونا سکه رو ازش گرفتن تا با ذهنش تصمیم بگیره