نقد همراه نقد همراه رمان موم شب | f@rn@z /توسط شورای نقد

[GHAZAL NAROUEI]

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"موم شب" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از جمله تغییر...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[RahaAmini]

پارت 7

رویایی که می‌دیدم؛ شباهت زیادی به واقعیت داشت. درون حیاط خانه‌ی مادربزرگ بر روی تابی که عمو برایم بسته بود، نشسته بودم و تاب می‌خوردم. درست مقابل من نوری در حال انعکاس بود. با دست جلوی نور را گرفتم و متوجه شدم فراز با تکه‌ آینه‌ای شکسته‌ نور را به چشمان من منعکس می‌کند و با لحنی ملایم مرا صدا می‌زند.
- هستی، بلند شو هستی... .
بار دیگر که تکرار کرد صدایش شبیه به صدای پدرم شده بود! اینجا میتونی تن صدا و لطافت/بم بودنش رو شرح بدی.
- هستی خانم، خانم خانم‌ها، نمی‌خوای بیدار بشی دیر میشه ها... .
یک چشمی نگاهی به اطراف انداختم و با مالیدن چشمانم متوجه شدم که پدرم به خانه برگشته و برای رفتن به میهمانی درحال آماده...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[F@rn@z]

سلام ممنون از توجه شما
پارت‌های یک تا هفت چی؟
در مورد اون‌ها چیزی گفته نشده.