متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار کودکانه تاپیک جامع اشعار کودکانه شاعران

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #261
امشب خیابان ها شلوغند
هم خسته ام هم غصه دارم
با با به فکر نان خریدن
من توی فکر آن قطارم

هم ریل دارد هم مسافر
راننده هم تویش سوار است
یک دانه پنج و چهارتا صفر
این قیمت روی قطار است

چون صفرهای آن زیادند
بابا به من گفته گران است
ارزان ترش هم هست این جا
اما دلم پیش همان است
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #262
دوچرخه دارم، قشنگم
قشنگ و رنگارنگم
پاگیره دارم برات
تو پا بزن با پاهات
صندلی گرم و نرم
بشینی و بدی لم
بشین روی صندلی
زود پابزن، فسقلی
با هم بریم بگردیم
شاد بشیم و بخندیم
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #263

با موج و با باد
می آید از دور
با داد و فریاد

طوفانی و سرد
خاکستری رنگ
امروز با ما
دارد سر جنگ
دنبال دعواست ،
با این هیاهو !
بیچاره ماهی ،
می ترسد از او
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #264
صبحها در گوش باغ

باد،هو هو می کند

برگها را از زمین

خوب جارو میکند

یک کلاغ پر سیاه

می پرد از روی بام

با صدای قار قار

می کند بر من سلام

باز هم از اشک ابر

باغ،خندان می شود

زیر بال مادرش

جوجه ،پنهان می شود

نغمه های یک خروس

باز می آید به گوش

مرد دهقان،بیل را

می گذارد روی دوش

باز،او خوشحال و شاد

می رود تا مزرعه

چون که دارد در دلش

حرفها با مزرعه

شاعر : سید احمد میرزاده
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #265
مهربانتر از مادر

مهربانتر از بابا

مهربانتر از آبی

با تمام ماهیها

مهربانتر از گلها

با دو بال پروانه

مهربانتر از ابری

با گیاه،با دانه

مهربانتر از خورشید

با گل و زمینی تو

تو خدا،خدا هستی

مهربانترینی تو

شاعر : افسانه شعبان نژاد

 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Star☆AR

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #266
نی نی توی حیاطه

چشمش به آسمونه


منتظره برف بیاد

از ابر، دونه دونه

به ابر میگه: «چرا کم

برف می‌آری واسه مون


زمستونه! لم نده

بیکار توی آسمون


برف‌های دیروز تو

هی چیکه چیکه آب شد


اون آدم برفی‌ای که

ساخته بودم خراب شد


برف‌های سردتر بریز

توی حیاط خونه


برفی که زود آب نشه

یکی دو روز بمونه!»
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #267
برف آمده شبانه

رو پشت‌بام خانه


برف آمده رو گل‌ها

رو حوض و باغچه‌ی ما


زمین سفید هوا سرد

ببین که برف چه ها کرد


رو جاده‌ها نشسته

رو مسجد و گلدسته


برف قاصد بهاره

زمستان‌ها می‌باره


سلام سلام سپیدی

دی‌شب ز راه رسیدی؟


پروین دولت آبادی
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #268
برف کله گنجشکی

مثل پنبه می بارد

روی شاخه ها انگار

باز ، پنبه می کارد

من نشسته ام تنها

در کنار این نرده

نرده مثل پیراهن

برف را به تن کرده

از حیاط می آید

جیک جیک گنجشکان

روی برف می ریزم

خرده ریزه های نان

می خورند گنجشکان

خرده ریز نانها را

گوش میکنم من هم

جیک جیک آنها را.

شاعر : جعفر ابراهیمی(شاهد)
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #269


یک شب مهتابی

دهکده رفته به خواب

باپدر می گشتیم

ل**ب رودی پر آب

سردمان بود و پدر

آتشی روشن کرد

هرکس از هر گوشه

تکه چوبی آورد

شعله های آتش

سرخ و نارنجی و زرد

چهره های ما را

نورباران می کرد

ناگهان”احمد” گفت:

بچه ها،آن بالا

شعله ها ساخته اند

شکل طاووسی را

بعد از آن هرشعله

پیش چشمان ما

شکل مخصوصی داشت

زنده بود و زیبا

شعله ای،اسبی بود

شعله ای، یک آهو

شعله ای،شکل عقاب

شعله ای هم یک قو

کم کم آتش خوابید

زیر خاکستر و دود

شاد بر می گشتیم

چه شب خوبی بود .

شاعر : صفورا نیرّی
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #270
گرگه کجاست؟ تو صحراست
منتظره بره و بزغاله هاست
چوپون کجاست؟ همین جاست
کنار گله ی ماست
چه کار داره؟ کار زیاد
مواظبه گرگه نیاد
اگه یه وقت گرگه بیاد، چوپون ما چی می کنه؟ دمش رو قیچی می کنه
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا