اشعار کودکانه شعرهای کودکانه "امام جواد «ع»"

  • نویسنده موضوع Aby_ZM
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 72
  • بازدیدها 1,114
  • کاربران تگ شده هیچ

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
ای روضه ی رضوان رضا ادرکنی

سرحلقه ی خوبان خدا ادرکنی

درجود و کرم نیامده در عالم

دستی به کریمی شما ادرکنی

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
دلها ز قدم دوست شاد است امشب

سیراب زچشمه ی مراد است امشب

بشگفته تقی شکوفه ی باغ رضا

فرخنده ولادت جواد است امشب

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بود

مردی که درد های دلش بی حساب بود

پا می کشید گوشه حجره به روی خاک

پروانه وار غرق تب و التهاب بود

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
خانه ی دل از غم آن آشنا آتش گرفت

یا که گویم قلب او هم از جفا آتش گرفت

زهر کینه همچو میخی روی سینه جا گرفت

سینه و قلب و همه جای شما آتش گرفت

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
گلچین به باغ پرپر من خنده میکند

بر حال زارو مضطرمن خنده میکند

این درد خویش را به که گویم که ای خدا

در بی کسیم همسر من خنده میکند

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
آتش زهر اگر شعله به پیکر میزد

شعله بر جان و دلش یار ستمگر میزد

نوجوان بود ولی سیر دل از زندگی اش

بسکه آذربه دلش یار ستمگر میزد

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
برون حجره همه پای‌کوب و دست افشان

درون حجره یکی بود، دست و پا می زد

ایستاده بود و جوادالائمه جان می داد

ز او بپرس که زخم زبان چرا می زد ؟

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا

روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد

با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود

داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو

شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو

اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم

گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو

 
امضا : Aby_ZM

Aby_ZM

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
1,894
پسندها
9,178
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت

 
امضا : Aby_ZM

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا