متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان سکوت خفه | bahareh.s/توسط شورای نقد

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"سکوت خفه" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

RahaAmini

نویسنده انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
1,804
پسندها
45,766
امتیازها
63,073
مدال‌ها
52
  • #2
پارت 4
سری تکان داد و بعد از اینکه دستی را که روی شونه‌اش گذاشته بود را(علامت مفعولی باید کنار مفعول بیاد) چندبار روی شونه‌اش کوبید، داخل ماشین بیان نوع ماشین/رنگش/مدلش رفت. در بسته شد. با سوار شدن ویلیام لبخندی روی ل**ب‌هایش ل**ب کبود/ بزرگ/ باریک نشست، پسر به سختی (حس ویلیام اینجا ترسه ولی قابل لمس نیست: بیقراری نگاه/ فرو دادن آب دهان و...) سوییچ را درون جایش فرو و ماشین را روشن کرد.
- چند سالته ویلیام؟
از درون آینه‌ی ماشین نگاهی به او انداخت، عرقش را با کت و شلوار ستی که تازه امروز از کنار خانه‌اش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا