متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار تا حالا شده یه چیزیو ببینیو بخوای ولی نتونی بخری؟:)

  • نویسنده موضوع R_MāN'8
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 55
  • بازدیدها 2,150
  • کاربران تگ شده هیچ

.•|kiyana|•.

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
81
پسندها
1,268
امتیازها
7,914
مدال‌ها
7
  • محروم
  • #51
امضا : .•|kiyana|•.

meli);

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
244
امتیازها
1,078
مدال‌ها
2
  • #52
من واقعا خیلی اسکلم به هیچ وجه منو نبرین خرید
با این قد و هیکلم یه کفش آل استار دیدم مال بچه ۲ دوساله بود انقدر عر زدم آخرشم واسم نخریدن :| آخه گوگولی بود
 
امضا : meli);

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,253
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #53
من واقعا خیلی اسکلم به هیچ وجه منو نبرین خرید
با این قد و هیکلم یه کفش آل استار دیدم مال بچه ۲ دوساله بود انقدر عر زدم آخرشم واسم نخریدن :| آخه گوگولی بود
منم یه مغازه دیدم پرررر از انواع نیم بوت جدید بود، حقیقتا یکیش بدجور به دلم نشست:(
 
امضا : Negar.Dayani
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] meli);

Reyhane_j

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
573
امتیازها
3,753
مدال‌ها
6
سن
19
  • #54
آرههه اسکیت بردددد
 
امضا : Reyhane_j

mel mel

هنرمند انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,253
پسندها
40,019
امتیازها
69,173
مدال‌ها
30
سن
17
  • #55
خیلی زیاده از کجا شروع کنم؟ :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,383
پسندها
40,262
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #56
اره. دوست‌داشتم یه مغازه‌ی بزرگ لوازم تحریر داشتم و یه کتاب‌فروشی که پشتش یه کافه باشه و کل وقتمو اون‌جا باشم. دور از همه، تو کتابا :sorry2:
 
امضا : Kalŏn

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا