اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار شب های بارانی شلمچه | علی ناصری کاربر انجمن یک رمان

[alinaserikhanik]

مجموعه فوق به یاد روزهای پرشکوه ایثار ودفاع مقدس رقم خورده است دوران طلایی مردان مردی که بدون تجهیزات وامکانات در برابر جهان خواران ایستادند ومردانه از میهن اسلامی دفاع نمودند.به امید ماندگاری صحنه های نابی که قابل توصیف نمی باشد.
به پیمان یاران به دریای خون
شدم رسم دنیا ،وشب واژگون
و اینکه شلمچه ،زره مانده ام
شدم خودپرست ودلم قیرگون

 

[alinaserikhanik]

1.فراموشی
یاد یاران سحر باران شدم
قصه بدعهدی دوران شدم
درفراموشی خاک وچشم بد
درطلسم زندگی هجران شدم

 

[alinaserikhanik]

2.جلوه ایثار:
سوز بارا ن شلمچه عطر خوب جبهه ها
جلوه ی ایثار ومردی ،استخوان لاله ها
خودحکایت می کنداز روزگاران دفاع
شرح جان درمعبرمین ،بارش قناسه ها

 

[alinaserikhanik]

3.شب حمله
درشب حمله به طوفانی خون می رفتیم
برسر دشمن دین، خصم زبون می رفتیم
سینه درنوریقین، عشق وطن ،مردخدا
دراشاره به عمل صاعقه گون می رفتیم

 

[alinaserikhanik]

4.شب غرق به خون
دل اروند، شب غرق به خون مردی رفت
درشب وازدگان، سینه ی پردردی رفت
قاصد پیک سحربودو عروجی درخون
عارف جان سحر، شاهد شبگردی رفت

 

[alinaserikhanik]

5. دل مادر:
آه اروندکمی نرم ،جوانان وطن پیش تواند
عاشقان غرق به خون دردل پرریش تواند
اندکی صبرکه این خنده آخر،دل مادربرده
شب هجرانی مردیست!همه خویش تواند

 

[alinaserikhanik]

6.امتداد:
کربلای چهار و َآتش درنبرد تیر وآب
قصه ای از رسم مردی امتداد آفتاب
پای مردانی به عشق و امتداد کربلا
رسم خوبان، در خلوص و عزم ناب

 

[alinaserikhanik]

7.رنگ عاشقی
در معبرعشق وسوز درشرح دعا
صدپاره تنی ،عاشقی ازرنگ خدا
همت صفتی خروش وراه مردی
دل داده ی ازروح خدا، عشق ولا

 

[alinaserikhanik]

8.دردفریب
در شب کوچ رفیقان، ماندم ویران شدم
درفریب عالم پر غصه ام حیران شدم
قصه ی پردرداشکم درشب بیگاه راه
فصل سخت مرگم به غم هجران شدم

 

[alinaserikhanik]

9.قصه نامرادی؛
سینه مالامال دردم، واژگون شدروزگار!
قصه این نامرادی ها، فسون شدروزگار
رهراوان در روز مردی درگرای نقدجان
عاشقان ایثارجان و لاله گون شد روزگار