- ارسالیها
- 686
- پسندها
- 1,185
- امتیازها
- 7,973
- مدالها
- 10
- نویسنده موضوع
- محروم
- #31
جام لبت
بیتو به اشک دیدگان، شام پگاه می کنم
هر نفسی که می رود همدم آه می کنم
گر همه طناز شوند، شاهد و غماز شوند
رویت شان نمیکنم ، بر تو نگاه می کنم
بی سرو سامان شده ام، کلبه ی احزان شده ام
در غم هجران رخت ، عمر تباه میکنم
دلشده ی جان وتنت، ملتمس آمدنت
تا که بیایی مه من، چشم به راه می کنم
گر تو گناه من شوی توبه نمی کنم ز تو
جام لبت بنوشم و باز گناه می کنم
بیتو به اشک دیدگان، شام پگاه می کنم
هر نفسی که می رود همدم آه می کنم
گر همه طناز شوند، شاهد و غماز شوند
رویت شان نمیکنم ، بر تو نگاه می کنم
بی سرو سامان شده ام، کلبه ی احزان شده ام
در غم هجران رخت ، عمر تباه میکنم
دلشده ی جان وتنت، ملتمس آمدنت
تا که بیایی مه من، چشم به راه می کنم
گر تو گناه من شوی توبه نمی کنم ز تو
جام لبت بنوشم و باز گناه می کنم