متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار نُت‌های سیاه و سفید | ببر برنزه کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #11
چکامه


به دست های من داخل ِ شب ِ گیسَت

به چشم های غمگین و دائما خیست

به اعتراف ِ عاشقانه ام دَم ِ گوشت

به خواب نوش توی تنگ ِ آغوشت

به دوزخ جذاب و گرم ِ تَنت

به سوختن ز هُرم ِ آن بدنَت

به آخرین بوسه از لبان ِ تو یار

به لحظه های سخت ِ آخرین دیدار

به اشعار پُر فراق و نیمه کاره ی من

به رفتنت وَ اشک در نظاره ی من

به احتضار ِ شکوفه در هجوم ِ تگرگ

به قتل عام ِ باد و بی پناهی ِ برگ

به این چکامه بر سیاق ِ جنون

به احوال ِ تلخ ِ شاعری مجنون
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #12
ما


بگذار با آشفته حالی، ما بمیریم

اینجا بدون هیچ قالی ، ما بمیریم

ما نوبرانه! ! کی؟ ، کجا ؟، هرگز نبودیم

باید که در سبزی و کالی ما بمیریم

ما را نه امیدی به دیدار نگار است

افسوس در این بی وصالی ما بمیریم

رویای ما ناممکن و دردا بعید است

تلخست با فرض ِ محالی ما بمیریم

ما را تهی کردند ، صدبار از ترانه

وقتش شده ، بس پوچ و خالی ما بمیریم

فرجام هر معشوقه با ما ه*رز شد

شرمین به زجر دست مالی ما بمیرم
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #13
حال خوش



تمام شهر خوابیده

من ِدیوانه بیدارم

هوای قلب من ابریست

ز هجران تو بیمارم

به دور از تو، چه بی مقدار

به نزدیکت، چه بسیارم

تو گر خوبی، منم خوبم

حزین باشی، بسی زارم

مرا خوشتر کجا حالیست

که جویا گشته دلدارم
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #14
قمر در عقرب


یک رعشه ی شدید یک درد مستمر

در پشت و گردنم تا مهره ی کمر

محبوس در اتاق، داغ است پیکرم

آتش گرفته ام چون تکه ای جَمر

از این تب شدید راه فرار نیست

افتاده ام به دام ، بی روزن و مَمَر

اینجا فقط منم، با رخوتی شدید

بی‌حال روی تخت ،خوا بیده ام دمر

بیرون که مادرم هی می کند دعا

هی اشک و لابه و هی آه بی ثمر

هم تنگی نفس، هم شعر ناقصم

نحسی کامل و بر عقربست، قمر
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #15
قلب حزان


شده یک اسم فقط وِرد ِ زبانت

جبر مانع بشود، قفل ِدهانت باشد

شده مستحق به صد چیز شوی

لاکن از اینهمه ، حسرتی ازآنت باشد

شده دلخوش به ملاقات بهاران بشوی

بعوض وعده دیدار ِ خزانت باشد

شده در رزم ِ عبث یک تنه باشی به هزار

جنگ بیهوده فرا تر ز توانت باشد

شده از رمق بیفتی و تقلا نکنی

بهترین دوست همان قاتل ِ جانت باشد

شده بر عهد بمانی و قصوری نکنی

اَجر این مهر و وفا، رسم ِ نامردی باشد

شده هر لحطه تو را خاطره با خود ببرد

یاد ایام، چو سوهان ِ روانت باشد

شده مصلوب شوی همچو مسیحای نبی

بوسه ی نحس ِیهودا که نشانت باشد

شده رنگ ِ رویت آنقدر زرد شود

که روایتگر غصه ی نهانت باشد

شده این دهر چنان در نظرت تنگ شود

نوک سوزنی فراخی ِ جهانت باشد

شده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #16
به تو محتاجم یار

به تو محتاجم یار
مثل یک قلب فسرده به سرور
همچو یک شب زده محتاج به نور

به تو محتاجم یار
مثل یک تشنه به آب
همچو جان و دل مومن به صواب

به تو محتاجم یار
مثل آدم به حوا
همچو بیمار به دارو و دوا

به تو محتاجم یار
مثل گل به شبنمی زلال و ناب
همچو یک خسته به شیرنی خواب

به تو محتاجم یار
مثل یک باغ زمستانی سرد ،به بنفشه
به بهار
به تو محتاجم یار، به تو محتاجم یار
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #17
رسم آئینه ها
توهم عاقبت پشت مارا شکستی / ولی نازنین پشت تا را شکستی
چه بغض تری در گلویم نشاندی/ شبی که صلای صدا راشکستی
تو را روی معنای شعرم نهادم/ توبا وزن سنگین هجا را شکستی
به کوی دل من گذارت نیفتاد/ وکوچه صدا زد کجا را شکستی
نگاهی به اشک ستاره نکردی/ زدی و سراج سما را شکستی
تو حاضر به یک روبرویی نبودی/ و تورسم آئینه ها را شکستی
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #18
فریب

امشب توبیا و الکی عاشق من باش/ خیلی نه و یک کم کم کی عاشق من باش

باران محبت زتو من کی طلبیدم / یک نم نمکی هم که شده عاشق من باش

من شوری عشقی زتو هرگز نچشیدم/ با طعم همان کم نمکی عاشق من باش

خوش آلت دستت شده ام مثل عروسک/ لطفی کن چون آدمکی عاشق من باش

درپاسخ ((مانند منت چندنفر هست؟)) / توراست مگو و به تکی عاشق من باش

من ساده دلم ، سهل بده باز فریبم / با حقه و دوز و کلکی عاشق من باش
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #19
شاعرانه

شاعرانه بر تماشای خودم نشسته ام

ساده از بیش و کمم گذشته ام

شاعرانه، بر مدار ِ شعر خود تکرارم

خط بطلان زده ام به باور و پندارم

شاعرانه محبوس به کنج دفترم

چه تلمبار شده خاطره ها توی سرم

شاعرانه در چکامه ، نفرتی بسیارم

کی شود بر غزلم، دیده و دل بسپارم

شاعرانه بر زمین و بر زمان چنگ زدم

رجم کردم همه را، بر آسمان سنگ زدم

شاعرانه هی نوشتم ز غم و حسرت نور

در جواب هر نوشته، تیرگی کرد ظهور

شاعرانه یک رهگذرم ، کوچه نفهید مرا

رو گرفت و ادعا کرد، نمی دید مرا

شاعرانه هنگام ِ شبی تار ، نوشتم ز نهار

بی ثمر نفی شتا بودم و در وهم ِ بهار

شاعرانه نادمم، لیک ز بی گنا هیم

پاکیم می‌گذرد از وسط تباهیم

شاعرانه این جهان خیر نبودست و نشد

حتم دارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موسی کوتقی (a.a سابق )

کاربر فعال
سطح
9
 
ارسالی‌ها
686
پسندها
1,185
امتیازها
7,973
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #20
رقص عشق

لعبت نازک میان گیسوی خود باز کن / دخترک دلفریب ،دیده تو غماز کن
پادشه عشق تو ، بنده ی مهرت منم / ای شه محمود من رحم به ایاز کن
آه تو ای نازنین ، عشوه ی دلکش بیا / یا به شکر خنده ای نازکن و نازکن
سخت بلرزان بدن ، قلب مرا فتح کن/ بر دل مغلوب من تاخت بزن تاز کن
چون تو ترقص کنی فاش شود سر عشق/ دستفشانی نما، فاش بر این راز کن
وشت به آوای چنگ زود مصادف نما/ خلصه بزن صوفیا، چرخ تو با ساز کن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا