متفرقه‌ی تاریخی مطالب کهن

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 180
  • بازدیدها 27,660
  • کاربران تگ شده هیچ

زیر شکوفهها

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/19
ارسالی‌ها
1,040
پسندها
8,022
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • #151
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی. ولی می توانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.
سی.اس.لوئیس
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/19
ارسالی‌ها
1,040
پسندها
8,022
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • #152
شنیدن بهتر از گفتن است چون گوش دادن به حرف دیگران. اولا انسان را کمتر خسته می کند.

ثانیا احتمال افشای سر نهانی در آن کمتر است. ثالثا ممکن است سر گوینده هم این وسط فاش شود.
سی.اس.لوئیس
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/19
ارسالی‌ها
1,040
پسندها
8,022
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • #153
ادبیات صرفا واقعیت را توصیف نمی کند. بلکه بدان چیزی می افزاید.

چیزی را که شایسته وبایسته ی زندگی روزانه است به آن اضافه می کند و با این کار. زندگی ما را که به بیابانی بدل شده. نجات می دهد و آبیاری می کند.
سی.اس.لوئیس
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/19
ارسالی‌ها
1,040
پسندها
8,022
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • #154
با نگاه به جوامع مختلف بشری در اعصار مختلف اشتراکات بسیار زیادی دیده می شود

که نشان دهنده ی یک ایده ی مشترک در میان این اخلاقیات است
سی.اس.لوئیس
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/19
ارسالی‌ها
1,040
پسندها
8,022
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • #155
اگر چیزی بخواهد ما را به وجودی فراتر از خودمان رهنمون سازد. اخلاق خواهد بود نه طبیعت
سی.اس.لوئیس
 

زیر شکوفهها

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/9/19
ارسالی‌ها
1,040
پسندها
8,022
امتیازها
27,673
مدال‌ها
19
سطح
16
 
  • #156
چیزی پشت عالم هستی و در ماورای عالم طبیعت وجود دارد. امری متفکر مانند ذهن که شبیه به هیچ چیز دیگری که ما می شناسیم نیست
سی.اس.لوئیس
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • #157

برن اوت؛

مدیر تالار وحشت + گوینده انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار سرگرمی
تاریخ ثبت‌نام
4/8/21
ارسالی‌ها
2,657
پسندها
33,602
امتیازها
66,873
مدال‌ها
48
سطح
33
 
  • مدیر
  • #158
بروزرساني شد
 
امضا : برن اوت؛
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Rigina

Rigina

مدیر بازنشسته کمیک + گردشگری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/5/21
ارسالی‌ها
4,166
پسندها
41,424
امتیازها
74,373
مدال‌ها
61
سن
18
سطح
38
 
  • #159
پادشاه هوشنگ

پس از آن که کیومرث کین فرزند را از دیوان ستاند و بر خواسته اش جامه عمل پوشاند روزگار سر آمد و دار فانی وداع گفت و پادشاهی را به نبیره سپرد

هوشنگ چهل سال بر هفت کشور پادشهای نمود و در آن سالها همواره عدل و داد و آبادانی را در سرتاسر زمین گسترش داد و بدعت های بی شمار بر جای گذاشت :

از جمله برآوردن و جدا کردن آهن از سنگ بود که با شناختن آن آهنگری پیشه کرد و از آن اره و تیشه و تبر ساخت . همچنین با یاری جستن از دانش خویش از آب دریا جوی ساخت و آب را به سوی زمین های کشت و زرع به راه انداخت و بدین ترتیب هر کسی نان و غذایش را خود مهیا میکرد .

همچنین او بود که از سنگ آتش پدید آورد و باعث شد تا نور و روشنی در جهان پدیدار گردد . اون از میان شکارهایی چون گور و گوزن و … گاو و گوسفند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Rigina

مدیر بازنشسته کمیک + گردشگری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/5/21
ارسالی‌ها
4,166
پسندها
41,424
امتیازها
74,373
مدال‌ها
61
سن
18
سطح
38
 
  • #160

میراث سه برادر از قصه های قدیمی کودکانه​

در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت. او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان، یک طبل و یک گربه بود. وقتی که مرد، نردبان را پسر بزرگ، طبل را پسر وسطی و گربه را پسر کوچک برداشت.
پسر بزرگی بعد از مرگ پدرش به فکر دزدی افتاد. یک روز نردبان را برداشت برد به دیوار خانه حاجی گذاشت تازه می‌خواست از نردبان بالا برود که صدای حاجی را شنید که به زنش می‌گفت:: «من میروم با فلان شخص معامله کنم. اگر معامله من و او سرگرفت یک نفر را می‌فرستم جعبه پول را به او بده بیاورد.» این را گفت و از خانه بیرون رفت. پسری که می‌خواست برود به خانه حاجی دزدی کند تمام حرف‌های حاجی را شنید یواشکی نردبان را برداشت برد خانه خودش گذاشت و برگشت آمد در خانه حاجی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا