متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ نویسی | ماهی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NEGIN BARZAN~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 39
  • بازدیدها 1,633
  • کاربران تگ شده هیچ

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #21
- صدرا؟
- هوم؟
- صدرا؟
- هان؟
- صـدرا؟
- ای بابا! حرفت رو بزن دیگه!
- تو کلاً تو خونت نیست درست جواب بدی؟
- این درست جواب دادن یعنی «جانم» دیگه؟
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #22
- نگار؟ اگه یکی بهت بگه دوستت دارم، چه عکس‌العملی نشون می‌دی؟
- به حرف دلم گوش می‌دم!
- خب تو از کجا بفهمی دلت چی می‌گه؟
- وقتی دلت از این جمله بلرزه و هول کنی، وقتی قلبت توی دهنت بزنه و چشم‌هات پُر بشه، وقتی زبونت بند بیاد و از اولش فقط اسم اون بوده که وِرد زبونت بوده؛ اون وقته که می‌فهمی دلت ازت چی می‌خواد! حالا کی رو دوست داری؟
- نمی‌دونم اون هم دوستم داشته باشه یا نه؟ آخه اصلاً واکنشی نشون نمی‌ده؛ حتی یه حسادت کوچیک... .
- از کجا می‌دونی؟ آدم‌ها راحت نقش بازی می‌کنن، نمی‌تونی داخلشون رو بخونی، اما اگه عاشق واقعی باشی، حتماً از چشم‌هاش خوندی که داره از حسادت می‌ترکه!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #23
- امیرسام؟
- ... .
- سامی؟
- ... .
- چه‌قدر بدم میاد از مردهای لوس!
- اون‌وقتی که شماها خودتون رو لوس می‌کنید، میشه ناز؛ وقتی ما ناز می‌کنیم، میشه لوس؟
- خب مرد باید مرد باشه؛ خودت داری می‌گی مرد و زن! زن یعنی ناز، مرد هم یعنی نازکش!
- چه‌قدر جمله‌ت سنگین بود، کمرم شکست لعنتی! ده دقیقه تنفس!
- کوفت؛ مسخره!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #24
- چه‌قدر بده این تفاوت جنسیتی که بین زن و مرد می‌ذارن!
- برای چی؟ خب، مردها بالاترن دیگه؟
- کی گفته اون‌وقت؟ این جمله‌ی کدوم فیلسوفی بوده محمد؟
- جمله‌ی فیلسوفانه‌ی محمد خان!
- وای مامانم این‌ها! نمیری تو دلقک!
- نمی‌میرم نترس! خب مگه ما مردها می‌گیم چرا زن‌ها مخفف زندگین و مردها مخفف مُردگی؟ یا می‌گیم چرا بهشت زیر پای مادرهاست؟ مگه پدرها آدم نیستن؟
- کی گفته پدرها آدم نیستن؟ چرا، خیلی هم آدمن؛ اما می‌دونی محمد، وقتی یه مادر از جونش می‌زنه و بچه‌ش رو بزرگ می‌کنه، وقتی از شوهرش طلاق می‌گیره و برچسب مطلقه بودن به پیشونیش می‌خوره و پدر به راحتی می‌تونه بچه رو از یه مادر جدا کنه و دورش کنه؛ وقتی یه زن، شوهرش می‌میره و برچسب بیوه به قلبش می‌زنن و با تحقیرها، خوردش می‌کنن؛ وقتی یه زن خ**یا*نت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #25
- دقت کردی این روزها همه‌ی دوستی‌ها کَشکی شدن؟
- مگه آشه که کشکی بشه؟
- از آش هم بدتره! کَشک رو می‌ریزی روی آش تا رنگ و طعم بگیره، اما دوست‌های ما فقط به ما رنگ می‌دن، نه طعم! فقط برای پُز دادن خوبن؛ وقتی شادی و زندگی به کامه و پول داری، برات سر و دست می‌شکونن و اسمت از سر زبونشون نمیوفته، اما تا به یه مشکل بر می‌خوری، تا پولت کم میاد، یه غم توی دلت لونه می‌کنه؛ هیچ‌کدومشون پشتت رو نمی‌گیرن و شریکت نمی‌شن! چرا؟ چون دیگه نیازی به تو ندارن؛ تو الان یه بدبختی هستی که به دردشون نمی‌خوری! این آش هیچ‌وقت مزه‌ی خوبی نخواهد داشت!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #26
- وایسا این‌جا، برم بپرسم این‌جاها بهمون جایی می‌دن بمونیم؟
- تو مگه زبون این‌ها رو بلدی؟
- بَه! من رو دست کم گرفتی، وایسا و ببین!
- می‌بینیم!
- هِلو مای دوست! وی آر گشنه، وی آر تشنه! هَو این‌جا هاتِل؟
- چی داری چرت و پرت بلغور می‌کنی؟ قیافه‌ش رو ببین؛ انگار داره به دوتا موجود فضایی نگاه می‌کنه!
- نگاهش که به من خوبه، والا نگاهش به تو عجیبه!
- مهیار؛ به جان خودم یه جوری می‌زنمت، عین سوسک پیف‌پاف خورده، بچسبی به زمین ها!
- برو بابا! ببین الان چطور برات عین بلبل حرف می‌زنم! اوه! مای دوست؟ هَو هاتِل این‌جا؟ بابا وی آر خسته! بفهم، نفهم!
- بیا بریم تا ما رو تحویل پلیس نداده، بیا بریم!
- هیچ‌وقت استعدادهای من رو درک نمی‌کردی!
- بابا استعداد! فیلسوف! انیشتین! اصلاً تو مخترع آیفون، بیا بریم جان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #27
- می‌خوایم بریم بیرون باید چادر سَر کنی.
- برای چی؟ من بیست و چهار سال، مانتویی بودم؛ بعد یه روزه چادر سر کنم؟
- من نمی‌دونم؛ من دوست دارم زنم چادری باشه!
- سیاوش حوصله ندارم ها! اصلاً من بلد نیستم چه‌طوری چادر رو سر می‌کنن یا نگه‌ش می‌دارن!
- چه‌طوری نداره؛ تازه به نظرم با چادر قشنگ‌تر هم میشی!
- چرا این‌طور فکر می‌کنی؟
- چون اون موقع تو یه جواهری هستی که توی یه گاوصندوق امنی و از چشم دزدها دوری! زن، یه الماسه و چادر اون گاوصندوق! حالا چی؟ زورت نمی‌کنم، هرطور مایلی!
- قبلاً از این حرف‌ها نمی‌زدی!
- بد گفتم؟
- نه، می‌خواستم بگم از این حرف‌های قشنگ، قشنگ نمی‌زدی!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #28
- مرد باید مرد باشه! چیه این پسر سوسول‌ها که خشتکشون تا زانوشونه؟ ابروهاشون هم که از من تمیزتره!
- خب هرکسی یه علاقه‌ای داره!
- علاقه کیلو چنده خواهر من! این‌ها بچه بودن، از اون موقع دوست داشتن خواهر باشن، نه برادر؛ برای همین شدن از این پسرهای اوا خواهری که صورتشون تمیزتر از من و توعه! مرد اسمش روشه، یعنی تضاد زن! یعنی موقر و سرسنگین؛ نمی‌گم زن باید جلف و زننده باشه ها، نه؛ اما مرد سنگین‌تر باید باشه. وقتی تیپ می‌زنه، وقتی می‌ره بیرون، آدم خوشش بیاد؛ نه این‌که از دیدنش قیافه‌ش مثل آدامس کِش بیاد که نفهمی یارو دختره یا پسر!
- حرف راست رو باید از بچه شِنُفت!
- بچه منم یا تو با اون دوست پسر اوا خواهریت؟
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #29
- گند زدم، نه؟
- هوم!
- خیلی گند زدم ها! افتضاح شد!
- خیلی خب، اشکال نداره!
- مزخرف شد ها!
- اصلاً می‌دونی چیه؟
- چی؟
- افتضاح چیه؟ گ... زدی به پروژه! خاک بر سر بی‌مغزت کنم که یه طرح ساده هم نمی‌تونی بزنی! خدا من رو با کی هم‌گروه کرده!
- تموم شد؟
- نه، بازم هست! خدایا یا من رو بکش، یا این خیره‌سر رو!
- تمومه؟
- آره!
- گفتم بریز بیرون، نگفتم تخریب شخصیتی کن که!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #30
- مادرم هیچ‌وقت من رو نخواست.
- برای چی؟
- چون من رو توی فامیل ننگ می‌دونستن، آخه کی یه پسر معلول که نمی‌تونه روی پاهاش وایسه رو می‌خواد؟ کسی که حتی نمی‌تونه کارهای خودش رو بُکنه.
- من.
- هان؟
- من می‌خوام؛ اگه من نمی‌خواستمت، الان این‌جا نبودم.
 
امضا : NEGIN BARZAN~
عقب
بالا