* عشق لیلا *
قالب: غزل
عاشقم من حافظا این گفته را سویش رسان
گو که لیلا سخت مجبور است، او را بد ندان
ناجوانمردان دنیا سنگسارش کردهاند
با هزاران درد و زخم آوردمش پیشم خزان
هر چه او زد دست و پا جنگید با اجبارها
تلخ کردش زندگانی، ماندنت را بس گران
او ز عشقش اینچنین تیری به قلبش پَرت کرد
او خریدش درد هجران تا تو باشی در اَمان
ای دلارا عشق من، دنبال لیلایت نگرد
چون نمیخواهم کِشی اندک عذابی بیگمان