- تاریخ ثبتنام
- 10/7/21
- ارسالیها
- 2,118
- پسندها
- 23,611
- امتیازها
- 46,373
- مدالها
- 27
- سن
- 22
سطح
30
- نویسنده موضوع
- #21
***
دردی درون سینه دارم
که دگر نمیشود هرگز درمان
از کولهبار این دنیا
به من رسیده یک دل پریشان
خانهی مملو از شادی دل
نابود شد به دست ساکنان
مسافر زخمیِ دلمُردهایام
که جایی ندارد در این جهان
با این روح آغشته به غربت
افتادهام دگر از تاب و توان
اگر این تازه آغاز راهست
پس صد ای وای بر پایان
هزاران من درونم منقرض شد
روحم هنوز پر نکشیده به آسمان
خوشبختی برای قصهها بود
در دنیا هرچه دیدم، بوده تاوان
لبخند لبهایم آشکار است
بغضی میان هر لبخند شده پنهان
بارها و بارها ایستاده مُردم
بیآنکه دفن شوم درون گورستان
دردی درون سینه دارم
که دگر نمیشود هرگز درمان
از کولهبار این دنیا
به من رسیده یک دل پریشان
خانهی مملو از شادی دل
نابود شد به دست ساکنان
مسافر زخمیِ دلمُردهایام
که جایی ندارد در این جهان
با این روح آغشته به غربت
افتادهام دگر از تاب و توان
اگر این تازه آغاز راهست
پس صد ای وای بر پایان
هزاران من درونم منقرض شد
روحم هنوز پر نکشیده به آسمان
خوشبختی برای قصهها بود
در دنیا هرچه دیدم، بوده تاوان
لبخند لبهایم آشکار است
بغضی میان هر لبخند شده پنهان
بارها و بارها ایستاده مُردم
بیآنکه دفن شوم درون گورستان
آخرین ویرایش