متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار غم انگیز ترین پایان هایی که برای رمان خوندید

  • نویسنده موضوع Edward
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 37
  • بازدیدها 1,346
  • کاربران تگ شده هیچ

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
443
پسندها
12,273
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #1

[SAMANEH]

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
823
پسندها
8,331
امتیازها
25,873
مدال‌ها
16
  • محروم
  • #2
رمان عروس اعدامی

تهش دختره بی گناه اعدام شد و پسره هیچ کاری نتونست بکنه
 
امضا : [SAMANEH]

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • #3
امضا : HAKIMEH.MZ

XAysanX

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
93
پسندها
493
امتیازها
2,803
مدال‌ها
6
  • #4
دختره و پسره با کلی عشق و سختی ازدواج
کرده بودند و آخرش دختره تو خونه در حال
آشپزی بوده که قابلمه‌ی داغ روی گاز روش
چپه شد وکم کم کل بدنش ذوب شد
وپسره هم خونه نبوده و لحظه های آخر
مرگش می رسه ونتونست نجاتش بده

متاسفانه اسم رمان یادم نیست
 
امضا : XAysanX

FATMAGOL

مدیر بازنشسته
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,219
پسندها
36,233
امتیازها
60,573
مدال‌ها
21
سن
20
  • #5
"کمی پیش از برزخ"

پسره بخاطر این‌که پیش عشقش باشه، نامزدش رو که اصلا دوستش نداشته می‌کشه و با دختر داستان فرار می‌کنن.
زندگی پرتلاطم این دو عاشق کمی آروم می‌گیره تا اینکه مادر مقتول از خارج میاد و شهراد رو می‌ندازه زندان! حکم قصاص براش می‌برن.
ته داستان شهراد اعدام میشه و دختره هم خودکشی می‌کنه.
اسپول شد ولی دوست داشتید بخونیدش.
من هنوز یادم میاد اشک تو چشمام جمع می‌شه:82:
 
امضا : FATMAGOL

setareee

رفیق جدید انجمن
سطح
11
 
ارسالی‌ها
39
پسندها
3,419
امتیازها
16,153
مدال‌ها
8
  • #6
اسماشون رو یادم نمیاد ولی این رمانایی که مثلااا طرف خواب بود بعد یهووو میپره بیدار میشه میگه ای گادد یعنی همش خواب بودد¡¿
اخخخ حرص ادمو در میارن انسان ازار های شرور ذلیل حقیر بدبختتتت
 

☆BARUN☆

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
295
پسندها
6,847
امتیازها
21,773
مدال‌ها
14
سن
24
  • #7
کلا رمان هایی ک اخرش غم انگیز بودن رو نمیخونم یا اگ وسطش بفهمم قضیه از چ قراره نمیخونم

ولی ی رمان بود اسمش یادم نیس ولی اسم شخصیت پسره یادمه اسمش مهدی بود
پسره ناراحتی قلبی داره و عاشق ی دختر میشه دختره هم عاشق این ولی هیشکدوم بهم نمیگن
پسره بعد اینکه میفهمه بیماری قلبی داره سعی میکنه دختره رو از خودش برونه و وقتی دختره بهش گف دوسش داره ی جوری دختر رو ترسوند ک دختره هر چی از دهنش اومد رو بار پسره کرد اخرشم مثلن متنفر شد
بعد اینکه پسره مرد دختره قضیه رو میفهمه و ب غلط کردن می افته :190:
 
امضا : ☆BARUN☆

.ANITA.

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
908
پسندها
17,923
امتیازها
41,073
مدال‌ها
18
  • #8
غمگین ترین پایان ها ی رمان رو با اسم اون رمان بنویسید.
اسم رمان یادم نمیاد
اما یادمه که از رو واقعیت بوده زندگیشون...
زنه به تهمت چیزی مجبور میشه با مردی ازدواج کنه...
انقدر مرده زنه رو حرص میده، حتی فکر ازدواج دوباره هم میفته.
زنه با (چهارتا فک کنم بچه بود...) تو کوچه خیابونها و کوچه ها میفته، خاستگار قبلی زنه ک میشه پسرخالش بهش خونه میده و اونجا زندگی میکنن
مرده هم زن دوم میگیره و ...
آخرش زنه تو خونه دق میکنه چشم باز میمیره:)
 

afson^_^

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
730
پسندها
12,783
امتیازها
31,973
مدال‌ها
16
سن
20
  • #9
من از این جور رمان ها نمیخونم چون عذاب میکشم

فقط یه بار یکی خوندم که اخرش دختره و پسره میمیرن اسم رمانم کلت طلایی بود خیلی قشنگ بود
 
امضا : afson^_^

Negar-

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
ارسالی‌ها
4,131
پسندها
36,395
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • #10
عین همیشه اسمش یادم نیس =/
ولی دختره با کسی که دوسش داره ازدواج میکنه و بچه دار میشه
بعد یه نفر جفت پا میپره تو زندگیشون
اون یه نفر دوست دختر قبلی مرد بوده
طلاق و پایان =/
 
امضا : Negar-

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا