رمان نبود یه کمیک بود به اسم چگونه در جولای عاشق شدم.
اصلا نمیتونم توضیح بدم چون اگه بخوام بگم باید کل کمیک رو از اول بنویسم ولی همینقدر بگم که دختره میفهمه شخصیت یه کمیکه و قراره آخر کمیک بمیره پس تصمیم میگیره عشقش رو پیدا کنه بعد مجبوره هر دیالوگ یا حرکتی که نویسنده نوشته انجام بده اما توی سایه ها ازاده بعد عشقش رو پیدا میکنه اما اخر داستان میره که آخرین دیالوگش رو بگه و طبق برنامه نویسنده ها بمیره و پسره که عاشقشه تنها میمونه. من هنوزم بعد از سه ماه سرش گریه میکنم.