متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان تارِ بی‌صوت | FATEME078 نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
64,220
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان: تارِ بی‌صوت
نویسنده: فاطمه فاطمی (fateme078)
ژانر: #ترسناک #جنایی #تراژدی

خلاصه: چکاوک، دختری روستایی که به پیشنهاد غریبه‌ای به تهران می‌آید تا استعدادش در خواندن کشف شود، اسیر اتفاقاتی ناگوار می‌شود که پایان ندارد!

تارِ بی‌صوت
 
امضا : FATEME078❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • #2
خببب، من اومدم که به عنوان نخستین مخاطب، گفتمان رو افتتاح کنم ،_،
*اندکی ذوق کودکانه ᕕ( ᐛ )ᕗ
برم سراغ دیدگاهی که به خاطرش تشریف آوردم گفتمان آزاد :'>
فاطمه‌ی قشنگِ هنرمندِ زیبانویسِ پاستیلِ اکلیلِ من، چطور می‌تونی این‌قدر خوب شخصیت‌های ماندگاریو خلق کنی که میشه از فرط دوست‌داشتنی بودن بغلشون کرد یا برعکس!
از فرط منفور بودن پاره پوره‌شون کرد
نمونه‌‌اش همین چکاد، که طبق مدارک سر دسته‌شونه!
نمونه‌دیگر، همایونِ فلان فلان شده!
و بابای رخساره که طبق مدارک و شجره‌نامه‌ها کشف شد ایشون پدر بزرگ پدر بزرگ پدر بزرگ یه شخصی هستن، که خودت بهتر می‌دونی
جدا از این شخصیت‌پردازی‌های ژرف و رئالت حس‌آمیزیِ که به وضوح ظرافت و هنری که درش به کار رفته حس میشه!
انگار رمان یه بوم نقاشیه و تو احساسات رو همانند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Violinist cat❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
64,220
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #3
خببب، من اومدم که به عنوان نخستین مخاطب، گفتمان رو افتتاح کنم ،_،
*اندکی ذوق کودکانه ᕕ( ᐛ )ᕗ
برم سراغ دیدگاهی که به خاطرش تشریف آوردم گفتمان آزاد :'>
فاطمه‌ی قشنگِ هنرمندِ زیبانویسِ پاستیلِ اکلیلِ من، چطور می‌تونی این‌قدر خوب شخصیت‌های ماندگاریو خلق کنی که میشه از فرط دوست‌داشتنی بودن بغلشون کرد یا برعکس!
از فرط منفور بودن پاره پوره‌شون کرد
نمونه‌‌اش همین چکاد، که طبق مدارک سر دسته‌شونه!
نمونه‌دیگر، همایونِ فلان فلان شده!
و بابای رخساره که طبق مدارک و شجره‌نامه‌ها کشف شد ایشون پدر بزرگ پدر بزرگ پدر بزرگ یه شخصی هستن، که خودت بهتر می‌دونی
جدا از این شخصیت‌پردازی‌های ژرف و رئالت حس‌آمیزیِ که به وضوح ظرافت و هنری که درش به کار رفته حس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

Rahel.

نویسنده انجمن
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,575
پسندها
19,562
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
  • #4
خب خب.
اولین رمانی که در ژانر ترسناک دارم می‌خونم، رمان تار بی‌صوته.
و خب داستانت چنان کشش و تعلیقی داره که من دلم نمیاد نخونمش.
می‌دونی من رمان نوشتن رو به آشپزی تعبیر می‌کنم و تو آشپزی هستی که همه چیز غذات «رمانت» به اندازه است.
شخصیت پردازی، احساس، فضاسازی، همه چیز رمانت کاملا به قاعده است.
خلاصه که سخته نباشی و همین‌طور عالی ادامه بده
 
امضا : Rahel.

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
64,220
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #5
خب خب.
اولین رمانی که در ژانر ترسناک دارم می‌خونم، رمان تار بی‌صوته.
و خب داستانت چنان کشش و تعلیقی داره که من دلم نمیاد نخونمش.
می‌دونی من رمان نوشتن رو به آشپزی تعبیر می‌کنم و تو آشپزی هستی که همه چیز غذات «رمانت» به اندازه است.
شخصیت پردازی، احساس، فضاسازی، همه چیز رمانت کاملا به قاعده است.
خلاصه که سخته نباشی و همین‌طور عالی ادامه بده
سلام راحله عزیزم، خوشحالم که دوستش داشتی. و‌ ممنون از لطفی که به تار بی‌صوت داری.
ماندگار باشی:458213-de54ccff0b326da1694d1169fe602c5c:
 
امضا : FATEME078❁

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,253
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #6
سلام و درود بر نویسنده‌ی مهربونم :)
خب، بریم بگیم هر آنچه از تار بی صوت خوندیم رو...
توصیفات چهره و... قشنگ میتونم تصور کنم چهره‌ی چکاوک رو :>
فضاسازی رو همیشه خیلی عالی توصیف میکنی، توی گفتمان تیرمستی هم بهت گفتم، توی تار بی صوت میتونم ثانیه به ثانیه فضای رمان رو تصور کنم، واضح!
اون خونه‌ای که چکاوک توش زندونی شده رو، اون حوض، اون اتاقا، اون یکی اتاقه که توش کمد بودو، همهههههه چی قشنگ مثل فیلم جلو چشمام ظاهر میشه. و این خیلی عالیه :>
حس آمیزی رو که دیگه نگم من، بگم؟ باشه! :batting-eyelashes:
توصیف احساسات محشر مثل خودت، مواقعی که توی رمانت صحنه های ترسناک به کار میبری، آدرنالین خونم به شدت میره بالا! انقدر دقیق حس و حال کارکتر رو میگی که حس میکنم من شخصیت اصلی رمانم و این اتفاقا برا من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Negar.Dayani

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
64,220
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #7
سلام و درود بر نویسنده‌ی مهربونم :)
خب، بریم بگیم هر آنچه از تار بی صوت خوندیم رو...
توصیفات چهره و... قشنگ میتونم تصور کنم چهره‌ی چکاوک رو :>
فضاسازی رو همیشه خیلی عالی توصیف میکنی، توی گفتمان تیرمستی هم بهت گفتم، توی تار بی صوت میتونم ثانیه به ثانیه فضای رمان رو تصور کنم، واضح!
اون خونه‌ای که چکاوک توش زندونی شده رو، اون حوض، اون اتاقا، اون یکی اتاقه که توش کمد بودو، همهههههه چی قشنگ مثل فیلم جلو چشمام ظاهر میشه. و این خیلی عالیه :>
حس آمیزی رو که دیگه نگم من، بگم؟ باشه! :batting-eyelashes:
توصیف احساسات محشر مثل خودت، مواقعی که توی رمانت صحنه های ترسناک به کار میبری، آدرنالین خونم به شدت میره بالا! انقدر دقیق حس و حال کارکتر رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,547
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #8
سلام بیب♡
حقیقتاً هیچ نمی‌تونم بگم جز اینکه انگار ژانر ترسناک رو گذاشتن برای تو... تویی که با کلمه به کلمه‌ی رمانت میشه عشق کرد و لرزید؛ از ترس و از لذت.
روایت خیلی جذابیه... اونقدر جذاب که حد نداره. چکاوکی که پی آرزوهاش اومده و اما تازه چشماش رو به دنیا باز شده و فهمیده آدم‌ها اونجوری نیستن که فکر می‌کرد. عشقش به چکاد خیلی دلبرطور بود. دقیقاً چیزی که میشه از یه دختر ساده‌ی روستایی انتظار داشت. دختری که خیلی پاک و ساده‌ست و همه رو مثل خودش خوب و عاشق می‌بینه.
ولی اینطور پیش نرفت... چکادی که سواستفاده کرد و اون‌قدری نامرد بود که رفیقش رو هم سر سفره‌ی این نجاست نشوند.
دنیای یه دختر رو ویرونه کردن و بعد خودشون ویرون شدن. حقیقتاً از بعد این ویرون شدن، درست بعد از اینکه روایت اصلی شروع شد،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : لآجِوَرْد

Maryam.Shakibaei

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
266
پسندها
6,000
امتیازها
21,263
مدال‌ها
14
سن
21
  • #9
سلام فاطمه‌ی عزیزم
انقدر از خوندن این رمان لذت بردم که دلم نیومد نظرم توی گفتمان آزادش نباشه.
حقیقتاً بعد سالها تنها رمان ترسناکیه که به خوندنش کنجکاوم. و با وجود اینکه بسیار در این زمینه آدم ترسویی‌ام، باز می‌خونمش!
برای نقد باهاش آشنا شدم و دیگه نتونستم جلوی کنجکاویم برای ادامش رو بگیرم.
تعلیقات بزرگ‌ترین نقطه‌ی قوتشه و خواننده رو دنبال خودش می‌کشونه.
موضوعش فارغ از کلیشه‌هاس که خیلی دوسش داشتم.
نظرات دیگه رو هم توی نقد همراهش گفتم.
لذت می‌برم از خوندنش؛ مرسی که می‌نویسی :rose:
 
امضا : Maryam.Shakibaei

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,548
پسندها
64,220
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #10
سلام بیب♡
حقیقتاً هیچ نمی‌تونم بگم جز اینکه انگار ژانر ترسناک رو گذاشتن برای تو... تویی که با کلمه به کلمه‌ی رمانت میشه عشق کرد و لرزید؛ از ترس و از لذت.
روایت خیلی جذابیه... اونقدر جذاب که حد نداره. چکاوکی که پی آرزوهاش اومده و اما تازه چشماش رو به دنیا باز شده و فهمیده آدم‌ها اونجوری نیستن که فکر می‌کرد. عشقش به چکاد خیلی دلبرطور بود. دقیقاً چیزی که میشه از یه دختر ساده‌ی روستایی انتظار داشت. دختری که خیلی پاک و ساده‌ست و همه رو مثل خودش خوب و عاشق می‌بینه.
ولی اینطور پیش نرفت... چکادی که سواستفاده کرد و اون‌قدری نامرد بود که رفیقش رو هم سر سفره‌ی این نجاست نشوند.
دنیای یه دختر رو ویرونه کردن و بعد خودشون ویرون شدن. حقیقتاً از بعد این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

موضوعات مشابه

عقب
بالا