دنباله دار عجیب ترین خوابی که تا حالا دیدید چی بوده؟

  • نویسنده موضوع [SAMANEH]
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 1,805
  • کاربران تگ شده هیچ

[SAMANEH]

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/4/21
ارسالی‌ها
823
پسندها
8,324
امتیازها
25,873
مدال‌ها
16
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #1
عجیب ترین خوابی که دیدید چی بود؟
 
امضا : [SAMANEH]

Baran Miri

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/21
ارسالی‌ها
220
پسندها
4,581
امتیازها
21,133
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #2
خواب دیدم غورباقه از دستم شروع کرد به خورد تا گردنم
ینی تا گردنم تو معده غورباقهه بودم
داداشمم با تلفن اونور ایستاده بود و حواسش نبود
ای خداا عجب خوابی بود
 
امضا : Baran Miri

☆BARUN☆

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/12/18
ارسالی‌ها
294
پسندها
6,838
امتیازها
21,773
مدال‌ها
14
سن
25
سطح
13
 
  • #3
دقیق یادم نیس
هم پیچیده بود هم عجیب
انگار من جای ی چیز رو میدونستم که خیلی ها دنبالش بودن البته تو زمان خیلی قدیم.( زمان یزید و اینا:/) بعد از اونطرف نمیتونستن بهم صدمه بزنن چون برگزیده بودم:/
گروگان گرفته شده بودم ولی کاری نمیتونستن انجام بدن
بعد یهو تو همون خواب پریدیم ب زمان حال عروسی دخترخالم هیشکی بحز مامانم بهم اهمیت نمیداد اون هم بخاطر قسمت بالا (همون برگزیده بودن) اخرشم دعوا شد
قسمتی از اون خواب ک یادم میاد
 
امضا : ☆BARUN☆

رُخ

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/9/21
ارسالی‌ها
1,042
پسندها
22,892
امتیازها
42,073
مدال‌ها
32
سن
20
سطح
30
 
  • #4
توی خواب برده بودنمون اردو از مدرسه، ی پارک بزرگ
وسطا خواب اومدم از ی در بیرون، انگار از ی خونه اومده بودم بیرون.
با چندا دوستام سوار ی ماشین شدیم
ی دفعه ب اطراف نگاه کردم تو ذهنم اومد اینا همش خوابه، ولی نباید بگم بلند که بشنون. دسته خودم نبود بلند گفتم، دوستام تبدیل شدن به گرگ.
از ماشین که ب زور اومدم بیرون از دست اونا ديدم همه ادما که توی رفتو امدن یکم انگار کاغذی بودن و صورت نداشتن.
بعدش هم ک بیدار شدم
 
امضا : رُخ

untitled

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,193
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
سطح
35
 
  • #5
من به طور معمول خواب نمیبینم =|
 
امضا : untitled

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
23,696
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • #6
چندروزپیش خواب دیدم یه دکتر جانی تو آزمایشگاهش افتاده به جونم آخرشم بهم یه چیز تزریق کرد دستام شل شدن بعدش مردم:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9::458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:
 
امضا : AROOS MORDE

Melika amini

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/4/21
ارسالی‌ها
152
پسندها
1,112
امتیازها
6,613
مدال‌ها
9
سن
22
سطح
9
 
  • #7
خواب جنگ و دیدم و خانوادم و جلو چشمام کشتن خودمم داشتم از دستشون فرار میکردم که بیدار شدم...
وقتی بلند شدم فهمیدم خواب بوده جدا یه نفس راحت کشیدم خیلی خواب بدی بود.
 
امضا : Melika amini

فاطمه آماده

نویسنده ادبیات+ نویسنده افتخاری
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
8,269
امتیازها
36,273
مدال‌ها
28
سطح
19
 
  • مدیر
  • #8
و منی که همیشه خواب هام شبیه یه رمان طولانیه
یه بار با جن‌ها دعوا میکنم یه بار با مردم
یه بار فرار میکنم از جن‌ها یه بار آیت‌الکرسی میخونم برن
یه بار تو مدرسه پیش دوستا
کلا خواب‌های شلوغ پلوغ و پر دردسر
 
امضا : فاطمه آماده

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,593
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
20
 
  • #9
خواب دیدم تو خونه خودم جلو خانواده همسر برام خاستگار اومده بود :108:
بابامم پسره رو تایید کرد همه گفتن مبارکه:108::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
پسره هم داااااف
بیدار شدم کلا هنگ بودم:suicide2::108::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : .Asal.r

kimiya khorami

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
25/8/21
ارسالی‌ها
0
پسندها
394
امتیازها
2,113
مدال‌ها
6
سطح
5
 
  • #10
عجیب نیست ولی من نزدیک 4 ساله یه کابوس تکراری میبینم
از دسته یه عده ناشناس فرار میکنم بعدشم از یه بلندی پرت میشم پایین و بیدار میشم میبینم از رو تخت پخش زمین شدم
 
امضا : kimiya khorami

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا