متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آموزشی تاپیک جامع رمز و رازهای نویسنده شدن

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #61
زیاد بنویس ؛ بگذار نوشتن به عادت تو تبدیل شود ؛ آن وقت خواهی دید که حتی ساده ترین کارهایت نیز شیوه ی خلاقانه تری به خود خواهند گرفت.

✒️ پیوسته نوشتن،باعث می شود که نوشتن به عادت تو تبدیل شود. شاید امروز،وقتی خسته ای یا ذهنت مشغول است ،نتوانی چیزی بنویسی اما وقتی نوشتن به عادت تو تبدیل شود، مشکل دیگری پیدا خواهی کرد که البته مشکل بهتری است:
خسته ای و ذهنت مشغول است. اما نمی توانی ننویسی و به نظرم، این نعمتی‌ است که اگر در زندگی نصیب کسی شود،ناسپاسی است اگر چیز بیشتری طلب کند. چون کلمه مهم ترین دستاورد نژاد انسان است و نوشتن فاخر ترین کاربرد آن.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #62
فکر کردن به اینکه دیگران درباره کارمان چه خواهند گفت ما را کلیشه‌ای و سطحی می‌کند.
باید به کیفیت کارمان فکر کنیم، بگذاریم به ندای ناخودآگاهمان توجه بیشتری بکنیم.
“در پاسخ ِ یک دوست: می خواهی بدانی کلیشه چیست؟ کلیشه یعنی بیش از آن که به کیفیت ِ کارَت فکر کنی، به این فکر کنی که خواننده و بیننده در باره ی کارَت چه خواهد گفت، یا بعدش چه خواهد شد، یا هر آن چه گفته ای، با همان شدت یا آهستگی که خواسته ای بگویی، دریافت شده یانه. کلیشه یعنی این که از ترس ِفهمیده نشدن،آن چه را می فهمی ننویسی، و به جایش فکر کنی چه طور می شود فهمیده های پیشین را دوباره سر ِ هم کرد.کلیشه یعنی به زور، خودآگاه جلوه کردن،حال آن که وقتی تنها به کارَت بیندیشی، می بینی بی آن که بخواهی، همه چیز در آن هست.و در این دَم،هیچ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #63
نویسندگی، حداقل یک بار آن را امتحان کنید.

یک دفتر یادداشت با جلد چرمی یا ورق‌های مقوایی، مسلما محکم و بادوام است و جا و وزن قابل‌توجهی از کوله‌پشتی یا کیف شما را هم به خود اختصاص می‌دهد، در حالی که یک دفتر یادداشت فنری شاید آنقدر محکم نباشد، اما سبک است و باز نگه داشتن آن آسان است، از همه مهم‌تر، اگر نوشته‌ها به نظرتان بد بیاید، کندن یک برگ از دفتر یادداشت فنری کار راحتی است!
فنری بودن یا نبودن دفتر یادداشت به کنار، بهتر است.
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #64
گام دوم: استارت فکر کردن را بزنید
حالا که دفتر و قلم در دست شما است، وقت آن است که شاخ غولِ نوشتن را بشکنید. چند صفحه نخست را به نوشتن ایده‌های داستان، اختصاص دهید. وقتی حس کردید ایده‌های کافی را نوشته‌اید، آنها را دو بار مرور کنید. سپس، ایده‌هایتان را با چند نفر در میان بگذارید و از نظرات آنها مطلع شوید. بهترین ایده را انتخاب کنید و مطمئن شوید موضوع منتخب شما به تازگی توسط نویسندگان دیگر چاپ نشده باشد. حالا، چند روزی صبر کنید. برای اطمینان مجدد، ایده‌ها را دوباره بررسی کنید و به مرحله‌ی بعد بروید.
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

tosha

کاربر حرفه‌ای
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,722
پسندها
12,633
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
  • #65
در این تاپیک رمز و رازها و مطالب مربوط به اینکه چگونه یک نویسنده‌ی خوب شویم قرار می‌گیرند. دقت کنید که این تاپیک اختصاصی نیست و مربوط به آموزش نویسندگی که متعلق به کاربران یک رمان باشد نیست و در آن مطالب اینترنتی و… قرار می‌گیرند.
"مدیریت تالار کتاب انجمن یک رمان"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : tosha

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #66
چه بنویسیم؟
سؤالي که برای علاقه مندان به نگارش، آن هم پس از آشنایی با رموز قلم و تجربه اندوزی و راه افتادن در این مسیر، پیش می آید، آن است که «چه بنویسیم؟»، یعنی یافتن سوژه و موضوع.
در یک مرحله «یافتن موضوع» مهم است، در مرحله ی دیگر توجه به «اولویت های نگارشی». آنچه به انسان در این زمینه مدد می رساند، شناخت او از جهان پیرامون خود، کمبودهای موجود و نیازهای جامعه است. هر چه این معرفت، دقیق تر و گسترده تر باشد، نویسنده بهتر می تواند تشخیص دهد که چه باید بنویسد و کدام موضوع را در اولویت قرار دهد. بسیارند کسانی که وقت بسیاری صرف نوشتن موضوعی می کنند که مخاطب چندانی ندارد، یا کمبودی را پُر نمی کند، یا مسائل، دست چندم و غیر ضروری یا غیر سودمند است.
«زمان شناسی»، «نیازشناسی»، «مخاطب شناسی»،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #67
بعضی از نویسندگان برای نوشتن رمان منتظر الهام می نشینند، چون ایده ای برای ادامه رمان ندارند. احساس می کنند طبعشان خشک شده است و چیزی از چشمه ی قلمشان نمی جوشد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟

نکته اول: فی الواقع (به نظر من) چیزی به اسم "الهام" وجود ندارد. اگر هم چنین چیزی باشد نمی شود روی آن برای نوشتن زیاد حساب کرد. چون ممکن است مواقعی خودی نشان دهد و در بیشتر مواقع هم دست ما را توی پوست گردو بگذارد و هر چه منتظرش نشینیم خبری از آن نشود. در اینجا منظور از الهام بیشتر چیزی هست که از جایی فرای دنیای عادی، بر نویسنده نازل می شود. انگار که فرشتگان برای نویسنده تحفه آورده باشند. برای همین نویسنده تا از راه رسیدن این فرشتگان حامل الهام باید چشم به راه باشد و دست به نوشتن نبرد، یا نتواند که ببرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #68
نکته سوم: به نظر من چیزی که از آن به نام "الهام" یاد می شود، چیزی نیست جز حاصل جمع: تجربیات پیشین ما، دیده ها، شنیده ها، مشغله های فکری روزمره و هزاران چیزی که از دنیای بیرون در حافظه ی خود به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه جذب می کنیم. گاه ترکیب آنها در اثر محرکی منجر به تولید ایده های جذاب و بکر می شود.

بنابراین تنها کار نویسنده این هست که به خوبی دنیای اطراف خود را درک کند، با تمام حواس خود. نویسنده تا ورودی نداشته باشد، خروجی قابل توجهی هم در کار نخواهد بود.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #69
نکته چهارم: اگر ورودی داشتیم اما باز ایده ای به ذهنمان خطور نکرد چه؟

یک خرده زحمت دارد. درست مثل چاه زدن هست. و رسیدن به جایی که آبی زلال و گوارا در زیر تخته سنگی سخت قرار دارد. یک نویسنده هم باید بتواند به محتوای ناخودآکاه خود نقب بزند. برای تونل زدن به محتوای ناخودآگاهمان باید شروع به تحریک آن کنیم. راه های زیادی برای این کار وجود دارد.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #70
تمرین اول: از کسی بخواهید به صورت تصادفی یک شی را نام ببرد، هر چیزی می تواند باشد. مثلا مادرتان توی آشپزخانه دارد ظرف می شورد. در جواب می گوید: بشقاب.

حالا شما این "بشقاب" را در مرکز توجه تان قرار می دهید و بی درنگ سوال های بیشماری را با استفاده از طوفان ذهنی طرح می کنید؟



این بشقاب چه جنسی دارد؟ گران هست یا ارزان؟ طرح و نقشش چیست؟ آیا فقط برای غذا خوردن استفاده می شود یا ارزش هنری هم دارد که مثلا بزنند به دیوار؟ آیا امکان داردکسی خاطره ای از یک بشقاب داشته باشد؟ مثلا بشقابی که جز جهیزیه ی یک زن باشد؟ یا بشقابی که مادرشوهر هدیه آورده باشد و برای مرد مهم باشد؟ یا بشقاب عتیقه ای که ناصرالدین شاه توی آن غذا خورده؟ اگر هر یک از این بشقاب ها بشکند چه اتفاقی برای آدم ها می افتد؟ اگر کسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : roro nei30
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا