متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

آموزشی تاپیک جامع رمز و رازهای نویسنده شدن

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #71
خب من این طوفان فکری را می توانم خیلی فراتر از این ادامه دهم تا اینکه کلی ایده از دل این طوفان فکری بیرون بیاید. فقط توجه داشته باشید که بهتر است این سوالات را به سمتی ببرید که با آدم ها و احساسات آنها پیوند بخورد، برای آدم ها مهم باشد.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #72
ما همین کار را می توانیم با خیلی از عناصر دیگر هم انجام بدهیم. مثلا می گویم اسم یک مکان به خصوص را به من بگویید. جواب یک دوست می تواند این باشد: انباری ته سوپرمارکت سر کوچه ما.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #73
حالا اگر بخواهیم با طوفان فکری این «انباری ته سوپرمارکت یک کوچه" را به پرسش بگیریم و سوال بارانش کنیم. هر چیزی که به ذهن تان می رسد بنویسید. نترسید. هر چیز با ربط و بی ربطی که به ذهن تان می رسید. سوال های مزخرف و احمقانه. هر چیزی.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #74
این انباری بزرگ هست یا کوچک؟ درش چوبی هست یا فلزی یا یک پرده جلویش کشیده اند؟ چراغ دارد؟ چه چیزهایی تویش نگه می دارند؟ چه چیز غیرمترقبه ای می توان در آن پیدا کرد؟ مثلا یک پوست آدامس که کارگری بعد از استفاده آن را انجا انداخته. یا یک صندلی که صاحب مغازه یک وقت هایی دور از چشم زنش می آید و آنجا سیگار می کشد و رویش می نشیند یا شاگر مغازه می آید و با نامزدش اس ام اس بازی می کند یا کیف پول یکی از مشتری ها که شاگرد مغازه ای بعد از پیدا کردن آنجا مخفی اش کرده یا یک روز شاگر مغازه ای توی انباری قایم شده و از صاحب کارش در انجام کاری نامتعارف فیلم گرفته یا اصلا یکی را گرفته اند آنجا حبسش کرده اند؟ چه کسی را؟ چرا؟ یک مشتری؟ یک بدهکار؟ یک طلبکار؟ چه کسی این کار را کرده؟ چه بلایی می خواهد سرش بیاورد؟
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #75
این تمرین را می توانیم با اشیا، مکان، زمان، شغل و پیشه، حتی یک مفهوم (عشق، مرگ، زندگی، ایثار، حسادت و ...) و چیزهایی دیگر انجام بدهیم.
اگر در نوشتن بخشی از داستان یا رمان خود گیر کرده اید و اصطلاحا قلمتان خشک شده است می توانید بخشی از آن را بگیرید و در زیر بارش بی امان سوالات طوفان ذهنی قرار بدهید تا بی نهایت راه پیش روی شما بگذارد.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #76
در پایان: فرض کنید 10 یا 20 دقیقه یا بیشتر چند صفحه با این سوالات و ایده ها پر کردید. حالا یکبار از اول تا آخر بخوانید. در نوبت بعد یک قلم قرمز بردارید و سوالات و ایده های سطحی را خط بزنید. از ضعیف ترین شروع بکنید. می بینید که هر چه به انتهای فهرست نزدیک می شوید با ایده های جذاب تری مواجه می شوید با راهکارهایی نو، بکر و بدیع. اینجا همان جایی هست که شما به آبی زلال و شفاف رسیده اید و می توانید هم داستان و هم مخاطبان تان را سیراب کنید.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #77
معمولا داستان های اول هر نویسنده ای (مخصوصا نویسندگانی که در سنین پایین دست به قلم شده اند) شبیه داستان ها و رمان هایی هست که تا پیش از آن خوانده اند. رمان هایی که پرفروش و پرطرفدار بوده اند بیشترین تاثیر را دارند. مثل تاثیر هری پاتر که برای سال های سال مرجع علاقمندان به رمان های فانتزی بود و بسیاری از علاقمندان از روی سری هری پاتر مشق می کردند. یا در زمینه ی رمان های عاشقانه بسیاری راه فهیمه رحیمی، ر.اعتمادی، م.مودب پور یا دانیل استیل و فیلدینگ را می رفتند.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #78
این تاثیر پذیری راه را به ورود عناصری از اثر اصلی به چیزی که ما می نویسیم باز می کند. مثل چوب جادویی هری پاتر.

اما این تاثیر پذیری تا چه اندازه ای پسندیده است و برای اینکه به وادی تقلید صرف نیافتیم باید چه کار کنیم:

داستان هر چقدر عناصر تازه تر، بکرتر و خلاقانه تر داشته باشد به همان میزان جذابتر خواهد بود و خواننده خودش را در جهان تازه ای احساس خواهد کرد. اما به صرف وجود یک چوب دستی نمی شود نتیجه گرفت که داستان کپی کار دیگری هست. کما اینکه چوب دست در بسیاری از داستان های دیگر حتی قبل از هری پاتر، مثل داستان های والت دیزنی هم به کار گرفته شده.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #79
مهم طرح رمان و شخصیت ها هستند. شما به راحتی می توانی چوب دستی را برداری و یک چیز دیگر جایش بگذاری که شخصیت جادویش را اجرا کند. مثلا یک فلوت سحرآمیز بنوازد یا یک پودر جادویی توی هوا بپاشد و یا اینکه یک شاخه گل پرت کند :) یا از توی نگین انگشتری اش نوری بپاشد و یا ...

می بینید که می شود هزارتا چیز جایگزین کرد. مهم خط طرحی بدیع با شخصیت هایی جذاب و تازه هست.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,611
پسندها
44,199
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
  • #80
ما باید داستان خود را تعریف کنیم.

در سال های ابتدایی نویسندگی می شود به راحتی از روی آثار بزرگ مشق کرد. اما هر چه سریعتر باید راه خودمان را بیابیم و از تاثیر نویسندگان دیگر بیرون بیاییم. حتی اگر عنصری کوچک را از کار نویسنده ای دیگر گرفته ایم باید آن را متناسب با اثر خود تغییر بدهیم.

نیابد اولین چیزی که به ذهنمان می رسد را روی کاغذ بیاوریم. باید خلاقانه بیاندیشیم و راه های مختلفی را تصور کنیم.
 
امضا : roro nei30
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا