گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان وادی دل ملکه می‌طلبد! | m.fakher کاربر انجمن یک رمان

[M.Fakher]

به نام خداوند بخشنده و مهربان
عنوان: وادی دل ملکه می‌طلبد!
ژانر: #فانتزی
نام نویسنده: M.Fakher
لینک رمان:

رتبه سوم فانتزی | رمان وادیِ دل ملکه می‌طلبد! | ام.فاخر کاربر انجمن یک رمان

کد: 4260 ناظر: @.lTimal. تگ: ویژه، رتبه سوم فانتزی به نام خداوند بخشنده و مهربان خلاصه: مدت‌هاست که منطق‌های سخت‌گیرانه‌ی پادشاه خرد، بر سرزمین دل سایه انداخته و اشرافیان را در مضیقه قرار داده. تنها راه نجات، انتصاب فرمانرواییست برای وادیِ دل که بتواند به دستورات مستبدانه‌ی پادشاه خِرَد پایان...

forum.1roman.ir

​

 

[FATMAGOL]

سلام به نویسنده‌ی عزیز
از زمانی‌که رمانتون رو دنبال می‌کنم شیفته‌اش شدم.
کمتر رمان فانتزی هست که این‌طور به دلم نشسته.
براتون آرزوی موفقیت دارم
قلمتون مانا❤️

 

[M.Fakher]

سلام به نویسنده‌ی عزیز
از زمانی‌که رمانتون رو دنبال می‌کنم شیفته‌اش شدم.
کمتر رمان فانتزی هست که این‌طور به دلم نشسته.
براتون آرزوی موفقیت دارم
قلمتون مانا❤️

خیلی ممنونم عزیزم
خیلی لطف داری
خوشحال شدم که خوشت اومده
نظری نداری در مورد اینکه سرزمین خرد چطوری باشه؟

 

[FATMAGOL]

خیلی ممنونم عزیزم
خیلی لطف داری
خوشحال شدم که خوشت اومده
نظری نداری در مورد اینکه سرزمین خرد چطوری باشه؟

فدات
حقیقتا نه؛ ولی خیلی خیلی منتظر فصل جدیدم

 

[M.Fakher]

فدات
حقیقتا نه؛ ولی خیلی خیلی منتظر فصل جدیدم

مرسی ازت عزیزجانم♥

 

[M.Fakher]

N Niyosha22

نیوشا تو که رمانمو خوندی و از نقد ماشالا ماهری یه سوال تخصصی ازت داشتم...
اینکه یک فصل در مورد سرزمین دل باشه
یکی خرد
و اون یکی ضمیر والا... به رمان خیلی لطمه میزنه؟


و اینکه راوی سرزمین دل و خرد رو صددرصد می‌خوام دانای کل بذارم برای راحت تر شدن توصیف مکانش خب؟
اما می‌خوام برای داستان اصلی ضمیر والا از اول شخص به عنوان راوی استفاده کنم... چون که اونجا نیاز به بیان احساسات ضمیر والا داره که از این احساسات درونی یه سری گره های ریزی از دو فصل اول باز بشه برا خواننده


چون میدونم تعویض راوی خوب نیست ازت میپرسم...
بنظرت فصل‌های مربوط به ضمیر والا رو توسط اول شخص بیان بکنم مشکلی پیش میاد از نظر تعدد راوی و کیفیت داستان؟

 

[Niyosha22]

N Niyosha22

نیوشا تو که رمانمو خوندی و از نقد ماشالا ماهری یه سوال تخصصی ازت داشتم...
اینکه یک فصل در مورد سرزمین دل باشه
یکی خرد
و اون یکی ضمیر والا... به رمان خیلی لطمه میزنه؟


و اینکه راوی سرزمین دل و خرد رو صددرصد می‌خوام دانای کل بذارم برای راحت تر شدن توصیف مکانش خب؟
اما می‌خوام برای داستان اصلی ضمیر والا از اول شخص به عنوان راوی استفاده کنم... چون که اونجا نیاز به بیان احساسات ضمیر والا داره که از این احساسات درونی یه سری گره های ریزی از دو فصل اول باز بشه برا خواننده


چون میدونم تعویض راوی خوب نیست ازت میپرسم...
بنظرت فصل‌های مربوط به ضمیر والا رو توسط اول شخص بیان بکنم مشکلی پیش میاد از نظر تعدد راوی و کیفیت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[M.Fakher]

ببین اصولاً راوی یکدست پیشنهاد میشه، یعنی نمی‌تونی با دانای کل از احساسات شخصیت و افکارش بگی؟ اگه کلیت یک فصل قراره اول شخص باشه، شاید اون‌قدرها هم ایراد بزرگی به نظر نیاد هر چند، اگه این فاصله‌ی تغییرات کم و دلیل تغییر غیر لزوم باشه زیاد جالب نیست. چون عموماً خاطبان ممکنه گیج بشند.
اگه واقعاً نیاز به تعویضه که مدت زمان تغییر راوی هم گیج کننده نیست، اون‌قدرها ایراد عمده به نظر نمیاد.

اول بگم خیلیییی ممنون از جوابت
و خب میدونی حالا من چون تا اون حد حرفه‌ای نشدم که بتونم خیلی عالی احساسات رمان رو از طریق دانای کل بیان کنم برای همین از نظرم نیازه که از طریق اول شخص بگم... و آره کل فصل اول شخصه.
ولی خب به نظر تو هم احتیاج دارم در این...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[~Deku]

آم...هنوز به حجمی نرسیده که بخوام نقدش کنم، ولی مطمئن باشید میکنم چون همخ رمانایی کع میخونمو نقد میکنم.
اما درعوض چندتا سوال تا به اینجا برام پیش اومده
اول اینکه، چرا اینقدر ب تکمیل نبودن سوگند گیر میدن، خب ییار دیگه مراسمو اجرا کنن =|
دوم اینکه، چرا ادبی حزف میزنن؟ اگه میخوای حرف زدنشون ادلی بنظر بیاد هرچقرم کلمات ادبی توشون باشه، بازم میشه محاوره شون کرد و رسمی بودن حرفاشون حفظ بشه
و سوم، وادی یعنی چی؟

 

[M.Fakher]

خیلی خیلی ممنونم بخاطر خوندن و سوال هات

حقیقتا بگم

اونقدرا هم نقد پذیر نیستم

یعنی از نقد کوبنده ناراحت میشم چند روز اول

ولی بعد دعا میکنم طرف رو که راهنماییم کرد... پس لطفا نقد کن خیلی ممنونت میشم



سوال اول: خب جزو قوانینه

تنها وقتی ملکه‌ی دل می‌تونه به رسمیت شمرده بشه که ضمیر والا عشق اون رو در دلش احساس کنه... که بعدا اگه بتونم یه جورایی اشاره میکنم که ضمیر والا اون شخص رو تو اون مدت ندیده و با خودش فکر میکرده فقط در حد علاقه‌ی سطحی از دختره خوشش اومده نه یک عشق.





منظورت اینه که از شدت ادبی بودن رمان داستان خشک شده؟

توی دیالوگ‌ها فقط؟ یا مونولوگ‌ها؟



اگه منظورت فقط به دیالوگ‌ها باشه این یه طورایی درست میشه

اگه تا آخر خونده باشی یه جا هست که کارولین عامیانه حرف میزنه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.