متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان وادی دل ملکه می‌طلبد! | m.fakher کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع M.Fakher
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 48
  • بازدیدها 1,833
  • کاربران تگ شده هیچ

کدوم یکی نیاز داره که بیش‌تر روش کار بشه؟

  • توصیفات مکان

  • توصیفات چهره

  • توصیف حالات

  • توصیف احساسات


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #31
سلام خسته نباشی خوش قلم، خوش فکر، خلاق! همه چیز داره خوبتر از اونی میشه که از این رمان انتظار داشتم. سفر به دنیای ضمیروالا و دوباره سفر به درون دلش خیلی عالیه خیلی خوب و واضح نوشتی جوری که کاملا قابل فهمه مخصوصا قسمتی که باهم قرار دارن و توی دل اریک جلسه برگذار شده با احساساتش! خیلی عالیه. ایده و داستانت انقدر قابل تحسینه که به نظرم لغت کمه برای توصیفش، موفق باشی جانم
لعنتیِ دوست داشتنی!!!

مرسی ازت که خوندی
و با نظرت اینقدر حالم رو خوب مردی♥
 
امضا : M.Fakher

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • #32
سلام نورای عزیزم
فکر کنم قبلاً بهت گفتم که من چقدر «وادی دل، ملکه می‌طلبد» رو دوست دارم! ایده‌ی جذابش، ذهنم رو درگیر می‌کنه و این ایده، قطعاً یکی از جذاب‌ترین فانتزی‌های انجمنه! در مقابل زیبایی وادی دل، جذابیت شخصیت‌هاش و اتفاقاتی که مثل دومینو به هم وصلن و کلی حسن‌های دیگه‌ی ‌رمان، چیز بیشتری نمی‌تونم بگم. امیدوارم به قدری خوب ادامه بدی که تگ ویژه و سپس چاپ شدنش رو ببینم!
خیلی خسته نباشی بابت نگارش این رمان جذاب :354:
 

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #33
سلام نورای عزیزم
فکر کنم قبلاً بهت گفتم که من چقدر «وادی دل، ملکه می‌طلبد» رو دوست دارم! ایده‌ی جذابش، ذهنم رو درگیر می‌کنه و این ایده، قطعاً یکی از جذاب‌ترین فانتزی‌های انجمنه! در مقابل زیبایی وادی دل، جذابیت شخصیت‌هاش و اتفاقاتی که مثل دومینو به هم وصلن و کلی حسن‌های دیگه‌ی ‌رمان، چیز بیشتری نمی‌تونم بگم. امیدوارم به قدری خوب ادامه بدی که تگ ویژه و سپس چاپ شدنش رو ببینم!
خیلی خسته نباشی بابت نگارش این رمان جذاب :354:
ممنونم ازت عزیزمممممم
قربانت ان شاء الله
خیلی خوشحالم که رمانم رو دنبال میکنی♥
 
امضا : M.Fakher

Hana.BanU ☯

نویسنده افتخاری
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,060
پسندها
7,917
امتیازها
23,703
مدال‌ها
27
سن
25
  • #34
سلام و درود نویسنده‌ی ارجمند

شروع داستان و حدیث نفس آغازین من رو به یاد فیلم‌های فانتزی کره‌ای و انیمه‌های فانتزی برد. توصیفاتی که قدم به قدم در پیشروی داستان کمک میکرد و همچنین خواننده رو با فضای داستان آشنا می‌کرد، بسیار زیبا بود.
قلمی قوی دارید و این باعث ستایشه اما نکته‌ای که وجود داره بعضی کلمات یا افعالی هستن که به این قلم نمی‌خورن. یعنی شما نثری کتابی می‌نویسین اما در لابلای کلمات سنگین کتابی، یه کلمه‌ی محاوره میارین که از بار ادبی متن کم میکنه.
مثلا آب دهانش را قورت می‌دهد، قورت میدهد به نثر کتابی شما نمیخوره. فرو می‌دهد جالب تره.
فضا و ایده‌ی داستان رو دوست داشتم و به نظرم متفاوت اومد. البته جای برای پیشرفت قطعا هست؛ به عنوان مثال حس پردازی به جای مطرح کردن سوالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hana.BanU ☯

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #35
سلام و درود نویسنده‌ی ارجمند

شروع داستان و حدیث نفس آغازین من رو به یاد فیلم‌های فانتزی کره‌ای و انیمه‌های فانتزی برد. توصیفاتی که قدم به قدم در پیشروی داستان کمک میکرد و همچنین خواننده رو با فضای داستان آشنا می‌کرد، بسیار زیبا بود.
قلمی قوی دارید و این باعث ستایشه اما نکته‌ای که وجود داره بعضی کلمات یا افعالی هستن که به این قلم نمی‌خورن. یعنی شما نثری کتابی می‌نویسین اما در لابلای کلمات سنگین کتابی، یه کلمه‌ی محاوره میارین که از بار ادبی متن کم میکنه.
مثلا آب دهانش را قورت می‌دهد، قورت میدهد به نثر کتابی شما نمیخوره. فرو می‌دهد جالب تره.
فضا و ایده‌ی داستان رو دوست داشتم و به نظرم متفاوت اومد. البته جای برای پیشرفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : M.Fakher

Nafise amirlatifi

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,059
پسندها
13,824
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
  • مدیر
  • #36
سلام نورای خوش قلب، ببین دختر از آلبرت خوشم نمیاد وای به حالش اگه بخواد به ملکه نارو بزنه خیلی عصبانی میشم:458169-5db1ce8519c87750aae1683bfe2ec3b8: ملکه خیلی زود اعتماد می‌کنه آخه چرا!! ولی در کل قلم و شخصیت پردازی و احساسات داستان رو خیلی دوست دارم بیشتر واسمون پارت بذار موفق باشی عزیزممم :402:
 
امضا : Nafise amirlatifi

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #37
سلام نورای خوش قلب، ببین دختر از آلبرت خوشم نمیاد وای به حالش اگه بخواد به ملکه نارو بزنه خیلی عصبانی میشم:458169-5db1ce8519c87750aae1683bfe2ec3b8: ملکه خیلی زود اعتماد می‌کنه آخه چرا!! ولی در کل قلم و شخصیت پردازی و احساسات داستان رو خیلی دوست دارم بیشتر واسمون پارت بذار موفق باشی عزیزممم :402:
ممنونم عزیزممم

چشم سعیمو میکنم بیشتر پارت بذارم♥
 
امضا : M.Fakher

Nafise amirlatifi

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,059
پسندها
13,824
امتیازها
33,373
مدال‌ها
20
  • مدیر
  • #38
وای که چقدر خوب شد این مقایسه و جنگ درونی:610597-4b43c1280db8b759412631397f19aef4: نورا تو هر پارت جدیدی که می‌ذاری داری قوی تر میشی:458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
 
امضا : Nafise amirlatifi
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] M.Fakher

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #39
وای که چقدر خوب شد این مقایسه و جنگ درونی:610597-4b43c1280db8b759412631397f19aef4: نورا تو هر پارت جدیدی که می‌ذاری داری قوی تر میشی:458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:
ای جااااان

ان‌شاء الله همین‌طوری از پست‌هام راضی باشیییی♥
 
امضا : M.Fakher

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,417
پسندها
26,192
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • مدیر
  • #40
سلام بر ملکه وادی دل!
چون پادشاه خرد خودمم:smoke:
وادی دل ملکه می‌طلبد اسمی بود که قبل از خوندنش فکر کردم تماما ژانری عاشقانه داره اما در همون پارت ها اول مشخص شد علت و دلیلش چیه. نام گذاری شخصیت ها و رفتار بر حسب اون ها حس خوشایندی داشت و دوست داشتم شخصیت ها و رفتارهای بیشتری ببینم. مثلا شخصیت اعتماد. و اینکه در بعضی موارد به نظرم می رسید جای شخصیت ها جا به جا بود بهتر میشد مثلا بخشش با اینکه دورگه است اما در خرده در حالی که بیشتر به یک اصیل زاده دل میخورد. البرت که از همونجایی که طرد شده بود معلوم بود قراره نارو برنه و نهایتا هم اینطور شد. اوایل رمان کمی برام گنگ بود و تقریبا در فصل دوم متوجه شدم ضمیر والا کیه. همچنین جا داشت همه شخصیت نام هایی برحسب رفتار داشته باشن. البته درمورد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : روحـــناهی

موضوعات مشابه

عقب
بالا