متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد داستان کوتاه التیام زوال | ماه راد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mahsa_rad
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 337
  • کاربران تگ شده هیچ

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,248
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام اثر: التیام زوال
نام نویسنده: ماه راد
ژانر: #اجتماعی #تراژدی
خلاصه:
گاهی یک کمک کوچک می‌تواند باعث رخداد یک رویداد شود. هم از رویداد رخداده خشنود بود و هم ترس داشت. ترس از دست دادن بازمانده‌هایش، زندگی‌اش و هدف‌هایش!
در جاده‌ای قرار داشت که دو راه بیشتر نداشت:
- با درد از دست دادن بمیرد یا بدون درد بمیرد؟

 
امضا : Mahsa_rad

|•°Sinmim°•|

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
186
پسندها
1,080
امتیازها
6,833
مدال‌ها
9
سن
20
  • #2
سلام اینجا باید نقد رمان رو در رابطه با همخوانی گروه بذارم؟اگه آره که...
 
امضا : |•°Sinmim°•|

|•°Sinmim°•|

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
186
پسندها
1,080
امتیازها
6,833
مدال‌ها
9
سن
20
  • #3
رمانتون تا اینجا بی نظیر بود و خیلی قلمتون و دوست داشتم. لحن ادبی‌اش هنوزم هم مورد پسند هست و محتوای داستان عالی بود. و چیزی که منو متعجب میکرد زود کنار اومدن دختر قصه با ازدواجش بود که خب فکر میکنم چون داستان کوتاه بوده اینجوریه. اشکالات نگارشی خیلی کمی هم داشت.
ولی در کل خیلی خوب بودو قلمتون مانا :458207-3eb3dc869cdd8898f8b4319219e8ef84: :458042-4a1d0d9769a8c6431aded852c406c821:
 
امضا : |•°Sinmim°•|

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,255
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #4
سلام بانو جان
از اون جایی که گفتن نظر شخصی منم نظر خودم رو میگم و امیدوارم که کمکی بهت بشه و از دستم دلخور نشی

اسم داستان: اسم داستان کاملا به داستان میومد و کلا نشون دهنده این بود که یکی قرار درمون درد یکی دیگه بشه و خواننده جذب میشد(بقیه رو نمیدونم ولی اسمش منو جذب کرد)

روند داستان: شروعش شروع خوبی بود مثلا رمان های کلیشه ای دیگه که از خواب با صدای عر عر یا پارس گوشیشون بیدار میشن نبود اما بهتر بود داستان به این زودی پیش نمیرفت!
منظورم اینه که از همون اول رمان نمیگفتی که ایدز داره بهتر بود یعنی یه سری مقدمه.
و اینکه به نظرم خیلی سریع همه چیز رو داری پیش میبری درست داستان کوتاه هست اما یکم کشش بد نیست!

پارت گذاری: تا چند پارت اول خوب پیش میرفت عاما از پارت اگه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Altinay*

Regina

کاربر حرفه‌ای
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,846
پسندها
75,252
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
21
  • محروم
  • #5
سلام

اسم داستان: اسم داستان التیام زوال هست که به محتوا مربوط میشه و از دو بخش «التیام» یعنی: (بهبودی، تسکین و شفا) و «زوال» به معنای: (انقراض، انهدام و بطلان) تشکیل شده و اسم مناسبیه

شروع داستان: شروع داستان از نظر من خوب بود و کلیشه نبود

فضاسازی: فضا سازی تقریبا اوکی بود ولی خب جا داره بهتر بشه. باید بگم امکان تصور اون مکان ها در ذهن تا حدی وجود داشت و این خوبه.

شخصیت پردازی: شخصیت پردازی یکم باید بیشتر و بهتر بشه اما چون اول داستانیم و قطعا در ادامه بیشتر خواهد شد پس مشکلی وجود نداره.

موضوع داستان: موضوع خوبیه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Regina

.REIHANEH.

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,336
پسندها
43,812
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
سن
20
  • #6
سلام خدمت خوش قلم عزیز
نقد جهت همخوانی
داستان کوتاه اولین چیز اسمش بود که هم جذاب و هم به محتوای رمان میخورد.
شروع خیلی شباهت زیادی با یکی از رمانات(همون که خودم میخونم:) داشت که از پالس جذابیتش اصلا کم نمی کرد و من خیلی دوست داشتم.
با قلم شیوا و زیبات احساسات و مثل همیشه خیلی خوب بیان کرده بودی.
یه چیزی که حس کردم کمی لنگ میزد سیر بالاش بود که واقعا با داستان کوتاه بودنش، حس کردم کمی داستان تند پیش میرفت. کاش یکم روی زمانی که دختر وارد خونه ی این مرد شد مکث میشد و این دختر اینقدر سریع با شرایط کنار نمیومد.
و نکته ی بعدی اینکه این داستان رو مشابهش توی رمانای زیادی دیدم و این شروع اخرش به عشق این دو زوج ختم میشه. مگر اینکه اتفاقی جزاب تر بیوفته در آینده داستان متفاوت رقم بخوره.
اما در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Lili.Da

پرسنل مدیریت
مدیر تالار آوا
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,310
پسندها
28,735
امتیازها
53,071
مدال‌ها
23
سن
24
  • مدیر
  • #7
سلام داستان شروع نفس گیری داشت.
ایده جالبی داشتی
میتونستی بیشتر بسطش بدی.
دلیلی که پدر دختره براش میاره تا از خونه بیرونش کنه یکم دلیل محکمی نیست
میدونی منظورم اینکه اونا نیاز دارن یکی هرچی بلده به پسرشون یاد بده جور در نمیاد.
و اینکه واکنش دختره یکم نرمال نبود.
بنظرم یکم بیشتر روی شخصیت پردازی کار کن
ولی قلم خوبی داری موفق باشی ♡
 
آخرین ویرایش
امضا : Lili.Da

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • #8
درود بر نویسنده‌ی تابانِ داستان
توصیفات در رمان به خوبی جا گرفته بود، خصوصا ظواهر شخصیت‌ها
به احساسات کارکترهایتان نیز به خوبی پرداخته بودید، اما در آن‌جایی که شخصیت رمان متوجه می‌شود قرار است او را از خانه بیرون کنند، است اندکی بیشتر روی طبیعی‌سازیِ واکنشش کار کنید.
ایده‌ی رمان نیز چندان جدید نیست و اندکی تکراری‌ست، اما قطعا اگر رویدادهای جدیدی را وارد داستان کنید این مورد کم‌رنگ می‌شود
 
امضا : Violinist cat❁

موضوعات مشابه

عقب
بالا