طنز مدرسه و دانشگاه

[Amin~]

ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻫﺎ ﺳﻮﺍﻻﺗﯽ ﻣﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !
.
.
.
.
ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺗﻮ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ

 

[Amin~]

حالت چشــــــــــــم
.
.
.
.
.
.
هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)
موقع امتحان:
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)
وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)

 

[Amin~]

غیر ممکنه توی مدرسه های ایران درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن
همه تونم 20 بشین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن

 

[Amin~]

یه بار به معلم دینیم گفتم:


آقا مگه شیطان وقتی به آدم سجده نکرد
از بهشت بیرونش نکردن؟


گفت: بله درسته


گفتم: خوب پس چه جوری بعدش اومد
تو بهشت آدم و حوا رو گول زد که اون
سیب رو خوردن؟


یکم مکث کرد بعد گفت: 2 نمره ازت کم
می کنم که دیگه گوه زيادى نخوری

 

[Amin~]

تو بوفه دانشگامون
دخترا همدیگر رو اینجوری صدا ﻣﻴﻜﻨﻦ:



ﭘﺎﺭﻣﻴﺲ
سيسى
ﭘﺎﺭﻣﻴﺪﺍ
ﺷﺎﭘﺮﻙ
كتى
ﻧﺎﻧﺎ ....


ولی ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﻀﻮﺭ ﻏﻴﺎﺏ
ﺍﺳﺘﺎﺩ همون دخترا :



خديجه ﺍﺻﻐﺮﯼ
ﺍﻡ ﮐﻠﺜﻮﻡ ﻃﺎﻫﺮﯼ
ﺍﮐﺮﻡ بالا ده زاده اصل قرچکی
معصومه ﺳﯿﮕﺎﺭﻭﺩﯼ
ﺳﮑﯿﻨﻪ ﺭﺍﻫﺪﺍﺭﯼ
ﺯﻭﻟﻨﮓ ﺯﺍﻻﻥ ﭘﻮﺭ
ﺯﻧﺒﯿﻠﻪ ﺯﺍﺧﺎﺭ پور !!!!

 

[Amin~]

معلم تاریخم از نردبون افتاده بود رفتم ملاقاتش گفتم چرا سقوط کردین؟

گفت خوشگذرانی خودم، دسیسه‌ی همسرم و وابستگی به عوامل خارجی

 

[Amin~]

‏یبارم نمره کم آورده بودم معلم گفت خجالت نمی‌کشی چرا درس نمیخونی




گفتم من نباید خجالت بکشم اونی که ازش تقلب کردم باید خجالت بکشه
یه هفته از مدرسه اخراجم کردن.

 

[Amin~]

الگوی اکثر جوانان ما در زمینه تحصیلی همیشه عبید زاکانی بوده اونجا که فرمودند:




رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
صدسال اگر درس بخوانی همه هیچ است

 

[Amin~]

همه تو کلاس نشسته بودیم اول ترم بود


ییهو یه دختر ۲۶_۲۷ ساله خشگل از در اومد توو

یکی از دوستان بلند گفت: باقلواروووو.!

بعد همون باقلوا رفت روی صندلی استاد نشست


کلاس یهو ساکت شد و اون دوستمون بدون اینکه چیزی بگه رفت و مثل مرد درسو حذف کرد

 

[Amin~]

سرکلاس بودیم یکی از رفقا خوابیده بود یهو استاد
زد روی شونش بهش گفت خوابی؟

اینم پرید هول شد گفت نه آقا دراز کشیده بودیم!

هیچی دیگه همه داشتن صندلی هارو گاز میزدن