تو جمع فاميلى بوديم زن داييم اومد متلك بندازه به نوه بزرگ مامانجونم، گفت شكر خدا شكر خدا تو فاميل ما اصلا طلاق نيست و نبوده
مامانجونمم درجا جواب داد تو فاميل شما اصلا ازدواجم نيست، يدونه شما بودى اونم مادرت گفت نذر كرده بوده امام رضا حاجتشو داده. زنداييم تا آخر مهمونى حرف نزد