طنز خانوادگی

[mobina84]

به مامانم میگم:
چرا همش تو خونه دمپایی پات می کنی؟








میگه: یه کابوی هـــــیچ وقت از اسلحش دور نمی مونه ://

منم قانع شدم، چون مصلح بود -__-

 

[mobina84]

آهنگ غمگین میزارم …
مامانم میگه : چت شده؟ ولت کرده خبر مرگش !؟


شاد میزارم ، میگه : ذلیل شده دوباره برگشت؟

اومدم نوحه گذاشتم در اومده میگه خاک بر سرت چه غلطی کردی که الان توبه کردی؟

اوضاعی داریم بخدا
الان نوار خالی گوش میدم:|

 

[mobina84]

از وقتي قاليشويي فرشامون رو اورده
همين كه مادرم اجازه ميده روشون راه بريم بايد دستاشو ببوسيم -_-

 

[mobina84]

یه بارم یکی از فامیلا منو واسه پسرش خواستگاری کرد

جواب (نه) که دادیم مامانم واسه اینکه ناراحت نشن برگشت گفت : حالا دختر مام همچی پخی نیست :/

 

[mobina84]

وقتی روحانی میگه نگران نباشید


یاد مامانم میفتم که ی دمپایی تو دستش بود میگفت بیا کارت ندارم :/

 

[mobina84]

مادرم انقد با وایتکس خونه رو ضدعفونی کرده که هر نفسی که میکشم میکروبای تنم سه بار میگن: یا قاضی الحاجات/=

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[mobina84]

مادرم داشت اخبار میدید، اومده ميگه... خاويار تقلبي اومده ... مواظب باشين سرتون رو كلاه نزارن...

يكي نيست بگه... دِ آخه مادر من...
كدوم يكي از اعضاي خونه ي ما تا حالا خاويار از نزديك ديده اصلا:/

 

[mobina84]

‏وقتی خیلی بچه بودم نصفه شب رفتم به مادرم گفتم: مامان من خودمو خیس کردم!
مادرم گفت: برو بخواب، فردا بیدار میشم میزنمت :|

 

[mobina84]

نصف عکسای پروفایل تلگرام مامانم عکس منه

بعد تو واقعیت عین برده ها باهام رفتار میکنه واقعا عجیبن ://

 

[mobina84]

به مامانم ميگم اگه من بميرم چکار ميکنی ؟
ميگه يه مراسمی برات بگيرم چشم عمّه هات در بياد:/
سلطان غم ننه :(

‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌