طنز خانوادگی

  • نویسنده موضوع A.R دخترآتش
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 621
  • بازدیدها 13,945
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #591
بابام داره جارو برقی میکشه و همزمان داره تخمه آفتاب گردون هم میخوره و پوست تخمه رو جلوی جارو برقی تف میکنه و بعد جاروشون میکنه:biggrin:






واقعا هنوز خیلی درس ها مونده که من از این مرد که به من زندگی داده یاد بگیرم :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #592
بابام مریض شده بود کلی واسه عیادت کمپوت و آبمیوه اوردن،خیلی حال داد



قراره این آبمیوه ها که تموم شد ایندفعه پای دادشمو بشکونیم
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #593
چالش جدید منو بابام
زمون ما بچه حق نداشت دست ب کنترل بزنه.
الان 3 روز دارم قانعش میکنم بابا زمان شما کنترل نبود
میگه : خفه شو احترام که بود
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #594
به مامانم الکی گفتم میخوام برم از ایران احتمالا از مرز قاچاقی برم ترکیه و بعدش ببینم چی میشه







یکم با خودش فکر کرد برگشت گفت،




خب الان تو بری آشغالارو کی بزاره دم در؟
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #595
‏مامان و بابام 2 روزه قهر کردند

بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت 7 دوباره "جنگ" شد

بابا قابلمه "تفلون" رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
"عمه ام" رو فحش میده از هوش میره
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #596
*‏از مامانم پرسیدم ناهار چی داریم؟ گفت شام دیشب. پرسیدم شام دیشب چی بود؟ گفت ناهار دیروز.



ترسیدم ادامه بدم برسیم به قیمه هایی که از پارسال اضافه اومده
‌*
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #597
*مامانم یه بار دویست تومن داده بود واسه کرم دور چشم






بابام هر سی ثانیه یه بار بش میگفت هنوز چروک دارن که


‌*
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #598
*یه بار می خواستم ادای بهروز وثوقی رو در بیارم

به مامانم گفتم
ننه !!!
در کمال ناباوری یهو ‌با دمپایی زد تکی سرم گفت خودت ننه ای. من تازه اول جونیمه

قهوه ای بهم میاد ؟؟؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌*
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #599
^_^
*بابام به مامانم اس ام اس عاشقانه فرستاده...الان 2 روزه خونمون دعواست


مامانم گیر داده به بابام که این اس ام اس و کی واست فرستاده بوود؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌*
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,520
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #600
*داشتيم فيلم آدمخوارها رو نگاه مي‌کرديم که من جيغ کشيدم!!!



بابام گفت: نترس پسر گلم، اينا آدم خوارن با تو کاري ندارن!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌*
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا