دلنوشته مجموعه دلنوشته‌‌های گندم زارِ رخسار | کارگروهی کاربران انجمن یک رمان

[زهرآگیٖـن]

به نام خدا
نام مجموعه: گندم زار رخسار
نام نویسنده: زهرآگیـن، رهاورد
مقدمه:
تکیه می زنم بر تک درختِ افرا و رقص خوشه های زرسرشت گندم زار را رصد می کنم.
رقصی به زیبایی پیچک موهای مجعدش و به زیبندگیِ گندم زارِ رخسار او!

تقدیم به - MerSede - ​

 

[G.ASADI]

•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***
قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[زهرآگیٖـن]

***
پرسه می‌زنم در گندم‌زارِ رخِ یار
هر خوشه گندمِ عشقش،
بوسه می‌زند بر دلِ بی‌قرار
در این بادیه‌یِ گندمگون، خود گم کرده‌ام
در بیشه‌زار سیَه زلفان، مرغِ دل رها کرده‌ام
دَرِ محبسِ لبِ لعل، به تبسّم بگشای
تا که طائر گرفتار کنیم در قفل سرخیِ لبان یار​

 

[Raha~]

***
در برزخ سیه چشمان،
به دور حلقه‌اش آسیمه گردم.
از کمان سیه ابروی یار،
تیر عشق خوردن باشد روایم.
در گندم‌زار رخسار،
سر به باد مهر تو سپارم.
ابتیاعِ منِ گم گشته‌ در این سوق خودباختگان به چند؟
جانِ جانان!
به اشاره‌‌ای، دل به غنیمت گذاریم زیر گام لشگر گیسوی شما.​

 

[Raha~]

***
پیچ سیه گیسوانت،
مهره‌ی عشق مرا می‌طلبد.
سیه بحر نظرت
طوفان مواج مهر مرا می‌طلبد
گندم زار رخت
ظهیر زراعی چون مرا می‌طلبد
این همه ناز چرا؟
با نیم‌نظری، روح ما عرش خدا می‌طلبد.​