متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌‌های سرخ‌‌تر از سیاه | هویار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع HOOYAR
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 145
  • کاربران تگ شده هیچ

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
و سرانجام به عصری باز خواهیم گشت که چنان یادش کنند که برای‌مان رعب‌آور باشد. هر چیزی به اصل خویش باز خواهد گشت و این ترسناک‌ترین رویه‌‌ای است که بشر می‌تواند به چشم ببیند؛ و دارد می‌بیند و ادعای کوری دارد. بازگشت به عصر جاهلیت، عصر تفکرات منسوخ‌شده، عصر ناآرامی، عصر دغدغه، عصر تلاش برای بقاء، عصر انسان‌های اولیه؛ البته به روشی مدرن‌تر بازخواهیم گشت به اصل بشر. این یعنی دهشتناک‌ترین عقب‌گرد انسانی.
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #12
تن خسته و مجروح یک رویای بی‌منطق به سرابی ماند در دل بهشت. وقتی بخواهی منطق را جدا از بشر توصیف کنی بی‌‌شباهت به سعی یک میت برای بازگشت به زندگی نیست. تعریف یقین برای بعضی منطق و برای بعضی دیگر احساس است؛ لیکن تعریف شبهه کاملاً بر منطق است. چطور این دو کلمه در تضاد یکدیگرند؟! بیایید کمی به عقب برگردیم. آیا تولد یقین و شک در عصری نبوده که ما به عنوان جاهلیت از آن یاد می‌کنیم؟ گاه باید نگرش‌ها را غلط توصیف کرد... .
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #13
شور و شعف حقیقی درون ما از نیازها و حسرت‌هایمان نشأت می‌گیرد. درواقع هیچ‌کس از احساسی که تا به حال تجربه کرده، لذتی نمی‌برد. همه‌ی ما به دنبال تازه‌ترین احساس، کردار و افکار هستیم. این همان گذر زمانی‌ست که همگان به ارزشمند بودن آن، ما را نصیحت‌ها کرده‌اند. آیا تبر به ریشه زدن نیز گذر زمان محبوب ماست؟
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #14
بی‌دلیل می‌توان عواطف انسان را به قعر برد. از این‌که بتوانی در این زمینه تلاش بکنی، نه خرسند شو، نه محزون. از این‌که توان دگرگون کردن احوال انسان‌ها را داری، نه مغرور شو، نه فروتن. درواقع باید این را همواره دانست که آدمی هر توانایی‌ای دارد، بیش از یک واسطه، کاربردی ندارد. از برای واسطه بودن، نه وسوسه شو، نه بی‌توجه.
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #15
بدون نظر افکندن به هر آنچه که می‌تواند رخ بدهد، درواقع همان نحوه‌ی زندگی کردنی‌ست که شاید خطر در آن کمتر باشد. حقیقت آن است هر چه بی‌توجهی به مسائل صورت گیرد، همان‌قدر قابل‌حل‌تر است و همان‌قدر روان‌تر می‌شود از آنها گذشت. این‌چنین گویم که حتی اعمال بی‌جان ما نیاز به توجه دارند برای جلوه کردن و این را خوب می‌دانیم که بسیاری از آدم‌ها، اتفاقات و خاطره‌ها، ارزش توجه ندارند.
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #16
به‌‌راستی کنون که زبان به هر واژه‌ای اذن عبور می‌دهد و گوش‌های ما به هر شنیده‌‌ای اذن دخول، پس چطور ما حریم شخصی‌‌ای داریم که کس نباید از آن رد شود؟! می‌توانم به چشم بینم که چه کسانی نه تنها از حدود بلکه از روان ما گذشتند‌. چه کسانی که به‌راحتی توانستند سد‌های مدعی ما را بشکنند. بهتر نیست قبل از اینکه یاد بگیریم بی‌اجازه وارد اتاق کسی نشویم، بیاموزیم که بدون رخصت نباید به جان و روان کسی نیز وارد شد. انسان هیچ‌گاه اولویت‌ها را درک نکرده... .
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #17
شاید که باید دفتر دیگری آغاز کرد و شاید که باید قلم تازه‌ای را تراشید. بدین گونه که می‌گذرد آدمی هر روز به یک مکتب جدید، یک قلم نو و یک نگرش تازه احتیاج دارد؛ چرا که نمی‌داند چطور روح و روانش را با هر لحظه تطبیق دهد و نیاز و بی‌نیازی‌اش را چطور توجیه کند. انسان نه می‌داند که باید چه کند و نه می‌داند که دارد چه می‌کند. آری؛ هر لحظه باید دفتر دیگری آغاز کرد و هر آن باید قلم تازه‌ای تراشید.
 
امضا : HOOYAR

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 11)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا