اسلحه تو دستم بود و جنازه غرق خون نامزدم درست چهار قدم اون ور تر افتاده بود، با قدم های لرزون به سمتش رفتم؛ بغض عجیبی مانع توقفم میشد.روی زمین نشستم و دستم رو به قلبش رسوندم...
اسلحه تو دستم بود و جنازه غرق خون نامزدم درست چهار قدم اون ور تر افتاده بود، با قدم های لرزون به سمتش رفتم؛ بغض عجیبی مانع توقفم میشد.روی زمین نشستم و دستم رو به قلبش رسوندم...
اسلحه تو دستم بود و جنازه غرق خون نامزدم درست چهار قدم اون ور تر افتاده بود، با قدم های لرزون به سمتش رفتم؛ بغض عجیبی مانع توقفم میشد.روی زمین نشستم و دستم رو به قلبش رسوندم. سه گلوله از فاصله نزدیک به قلبش خورده بودند، با توجه به الگوی منحنی پاشیدگی پرنگ خون بر ارتفاع دو فوتیِ کاغذدیواری وینیل، ویلیام درحال خیز و قاتل ایستاده بوده...
اسلحه تو دستم بود و جنازه غرق خون نامزدم درست چهار قدم اون ور تر افتاده بود، با قدم های لرزون به سمتش رفتم؛ بغض عجیبی مانع توقفم میشد.روی زمین نشستم و دستم رو به قلبش رسوندم. سه گلوله از فاصله نزدیک به قلبش خورده بودند، با توجه به الگوی منحنی پاشیدگی پرنگ خون بر ارتفاع دو فوتیِ کاغذدیواری وینیل ویلیام درحال خیز و قاتل ایستاده بوده...
خیره دررقص مردمک های چشمهای عسلیش بانگاه زبان بازکردیم به دلدادگی ومسابقه ی فداشدن من برای او ،و او برای من
دستای سردش قلبمو خونمو سردوسردتر میکرد ولی زبان چشمم داغو داغتر. غرق در چشمان چون دریای شرابش شنا میکردم
دوس داشتم همونجا غرق شم خودم واو باهم تا ته اقیانوس دریای عشق ،وچون یه کشتی غرق شده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.