این آدمها چقدر دیوانهاند
از عقل خود دورشده و راهی میخانهاند
دیوانگان از دیوانگی خود میرنجند
ما خود دیوانهایم به حال خودمیخندیم
گاه میگریم و دیوانه وار میخندم
دل میکنم و زودهم دل میبندم
نگرانم که نگردد به دنبال دلم
نگرانم که نگرید به احوال دلم
دیوانگان را غمی جز مینخواهد بود
عاقلان هم فکری جز گول زدن ماندارند
راز را از رازیانهها بپرسید
رازی شوید به این بازی
دیوانام و دیوانه پسندم
من جز دیوانگی یار نپسندم