مطالب جالب ایست قلبی|ترسناک

[•|DADA BUG|•]

[29_یه تئوری هست که میگه، روح‌ها وقتی تسخیرت می‌کنن، سعی می‌کنن تا وسایل رو یه‌جوری بچینی تا بتونن به این دنیا برگردن!]

 

[•|DADA BUG|•]

[30_ساعت۳شب: اخطار! تمامی صداهایی که در این موقع شب می‌شنوید دلیل دارد و توهم نیست، توسط چیزی یا کسی درحال تولید شدن است. بیدار شدن‌های بی‌دلیل و شنیدن صدا در این موقع شب دلیل دارند.
اما هرگز از رخت‌خواب بلند نشوید تا به‌دنبال دلیل اتاق و خانه را برگردید. به شما پیشنهاد میدم هر صدایی که شنیدید یا اگر این موقع شب بیدار شدید سرجاتون بمونید و تکونی نخورید.
هرچیزی ممکنه ببینید و ای پای شماست که بقیه عمرتون رو با ترس و وحشت سپری کنید.]

 

[•|DADA BUG|•]

[31_ساعت از نیمه‌شب گذشته بود و زنم از رو تخت خواست بلند بشه و بره، اما نمی‌دونم چرا وقتی من رو دید جیغ بلندی کشید و از هوش رفت!
اما من نمی‌خواستم بترسونمش، فقط یه هم‌صحبت می‌خواستم!]

 

[•|DADA BUG|•]

[32_تنها داشتم فیلم‌ترسناک نگاه می‌کردم و گفتم: چه احمقانه! همون لحظه یکی زیر گوشم گفت: ما احمقانه نیستیم!]

 

[•|DADA BUG|•]

[33_"یخ باعث میشه دردش کم‌تر بشه" این حرف رو زمانی شنیدم که پسرکوچیکم داشت سر خواهرش رو داخل آب‌یخ می‌گذاشت و زیرلب با ترس می‌گفت"ما فقط‌ داشتیم‌ با‌ اره‌برقی‌ بابا‌ بازی‌ می‌کردیم".

 

[•|DADA BUG|•]

[34_روی مبل نشسته بودم و دختر چهارسالم روی زمین داشت با ماژیک روی تخته نقاشی می‌کرد. اما وقتی به تخته نگاه کردم دیدم که روی تخته با ماژیک‌قرمز نوشته: "من می‌تونم ترس تو رو استشمام کنم!!" و یهو برگشت و با لبخند بهم نگاه کرد!]

 

[•|DADA BUG|•]

[35_درسال ۲۰۰۸ پسربچه ۷ ساله‌ای هرشب به‌طور هراسان از خواب بلند میشد و اظهار داشت هنگامی که خواب است کسی تماشایش می‌کند.
خانواده او توجهی به این موضوع نمی‌کردند تا اینکه روزی متوجه شدند خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنند درواقع خانه یک پیرزن تنهایی بود که با قهوه سمی خودکشی کرده بود.
آن‌ها تصمیم گرفتند پسرشان را در کنار خودشان بخوابانند و در ماه آینده از آن خانه بروند؛ اما همان شب پسرشان هنگامی که به حمام رفته بود ایست قلبی می‌کند و از دنیا می‌رود.
پزشک‌قانونی علت مرگ رو ترس ناگهانی اعلام کرد!]

 

[•|DADA BUG|•]

[36_بلاخره زندگیم داخل شهرجدید روبه‌سامانه و احساس می‌کنم زندگی تازه‌ای رو شروع کردم. نامه‌های جدیدی که برام اومد رو چک کردم، یک نامه بدون‌نشانی پیدا کردم، تنها چیزی که داخلش نوشته بود، "پیدات کردم..." .]

 

[•|DADA BUG|•]

[37_شب بود و تو جاده داشتم رانندگی می‌کردم که از کنار یه خونه بزرگ متروکه بدون اینکه هیچ چراغی روشن باشه رد شدیم که پسرم یک‌دفعه شروع کرد به دست تکون دادن و گفت: "یه دلقلک اون‌جاست!" دیگه هیچ‌وقت از اون جاده رد نشدم!]

 

[•|DADA BUG|•]

[38_پسرعموی ۵ ساله‌ام بهم شیرینی تعارف کرد، وقتی اومدم یکی بردارم یک‌دفعه ظرف رو عقب کشید و گفت: "تو نه! داشتم به پشت‌سریت می‌گفتم"
هیچ‌کس اونجا نبود!]