متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

طنز تاپیک جامع جوک 2

  • نویسنده موضوع Amin~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 411
  • بازدیدها 10,097
  • کاربران تگ شده هیچ

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #271
پشتِ سر هر انسان موفق یه عالمه حرف هست.

مثل: پدر سگِ دزد!
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #272
نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد.

مامانم می پرسه:الان دلار تو آمریکا چنده؟!
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #273
تمام مکالمات من و بابام در طی سال:

«بیا ببین این گوشی من چشه

بزن اخبار گوش کنیم

بزن ۳

چراغا رو خاموش کن

خونه سرد شد کولرو خاموش کن

چشات در نیومد پای لپ تاپ؟»

اگه چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #274
آقا تو مراسم شب چله همه فامیل جمع بودن، یه ۳۰ نفری بودن. مجلس که خوب گرم شد من و داداشم شروع کردیم به تعریف پیشگویی آخر زمان و نابودی زمین که امشب اتفاق می افته و اینا!
خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا قیامتی شدا! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم نترسین شوخی بود!

این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته، منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #275
پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه:

نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست…

یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #276
با بابام حرفم شد رفت تو آشپزخونه و به مامانم گفت: واسه خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #277
وقتی بتونم سیب زمینی سرخ کرده هامو با کسی شریک شم می فهمم که عاشق شدم.
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #278
روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #279
از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
 
امضا : ملیکـا

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
678
پسندها
7,523
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
  • #280
اگه زشتیم، حداقلش فتوشاپی نیستیم.
 
امضا : ملیکـا

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1,653
بازدیدها
29,288
پاسخ‌ها
20
بازدیدها
895
پاسخ‌ها
9,999
بازدیدها
122,918
پاسخ‌ها
97
بازدیدها
1,079
پاسخ‌ها
280
بازدیدها
3,428
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
249

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا