- ارسالیها
- 2,216
- پسندها
- 26,172
- امتیازها
- 51,373
- مدالها
- 45
- سن
- 19
- نویسنده موضوع
- #1
به نام خدا
نام دلنوشته: اذهان مغشوش
نام نویسنده: فاطمه اسدیان
مقدمه:
افکار درهم و مشوشم را که در کنار یکدیگر قرار میدهم چیزی به جز تصویری از یک خیابان شلوغ با مردمی سرگردان و پریشان نمییابم.
دقت نگاهم را که افزایش دهم، دختری را میبینم با چهرهای ژولیده و مضطرب که هر ثانیه نگاه میپراند و تیر نگاه به یک سو پرتاب میکند؛چشمش که به چراغ سبز برای عبور عابران میافتد با عجله و ذهنی منگ به راه میافتد تا به آماجی که خود نمیداند به کدامین سو است، برسد و...آیا میرسد؟
آنقدر میرود تا میرسد به یک ساختمان، ساختمانی با درهایی زیاد که دخترک قصد دارد هریک را باز کرده و از داستان درونش باخبر شود.
نام دلنوشته: اذهان مغشوش
نام نویسنده: فاطمه اسدیان
مقدمه:
افکار درهم و مشوشم را که در کنار یکدیگر قرار میدهم چیزی به جز تصویری از یک خیابان شلوغ با مردمی سرگردان و پریشان نمییابم.
دقت نگاهم را که افزایش دهم، دختری را میبینم با چهرهای ژولیده و مضطرب که هر ثانیه نگاه میپراند و تیر نگاه به یک سو پرتاب میکند؛چشمش که به چراغ سبز برای عبور عابران میافتد با عجله و ذهنی منگ به راه میافتد تا به آماجی که خود نمیداند به کدامین سو است، برسد و...آیا میرسد؟
آنقدر میرود تا میرسد به یک ساختمان، ساختمانی با درهایی زیاد که دخترک قصد دارد هریک را باز کرده و از داستان درونش باخبر شود.
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش