نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار بیاید اینجا رمان‌ها و دلنوشته‌هاتون رو معرفی کنید که هم من بخونم هم بقیه...

  • نویسنده موضوع Armita.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 110
  • بازدیدها 5,240
  • کاربران تگ شده هیچ

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,410
پسندها
20,267
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #51

Haniye sadat mokhtari

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
1,512
امتیازها
9,490
مدال‌ها
6
  • #52
نمی‌دانم کجا هستم! ترس تمام وجود مرا احاطه کرده است. با سرعت بخشیدن به پاهایم تلاش می‌کنم که خودم را از این بیابان که انگار هیچ پایانی ندارد؛ نجات دهم. پسرکی در تیر‌رسِ نگاهم قرار می‌گیرد با خوشحالی به سمت او حرکت می‌کنم اما هرچه تلاش می‌کنم به او نمی‌رسم و صدای او در حالی که بدن نیمه جان زنی را در آغوش گرفته است در سرم می‌پیچد:
-مامان، تورو خدا تنهام نذار! من بدون تو چیکار کنم؟
با صدای خنده ای که می‌شنوم سر جای خود می‌ایستم و تلاش بیهوده خود را برای نزدیک شدن به آن پسرک تمام می‌کنم و به سمت منبع صدا که حالا خنده‌هایش تبدیل به قهقهه شده است؛ نگاهی می‌اندازم. دخترِ زیبایی را می‌بینم که با خوشحالی به نامه داخل دستانش نگاه می‌کند و با قهقهه به دور خودش می‌چرخد.
صدای التماس های پسرک که در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Haniye sadat mokhtari

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
1,512
امتیازها
9,490
مدال‌ها
6
  • #53
سلام، رمانم درمورد ۸۰ نفر از دختران و پسران ۲۰ ساله هست که متوجه می‌شوند. از لحاظ احساساتی مثل حس عشق، نفرت، درد... به صورت گروه های چهار نفره با یکدیگر پیوند دارند.
خوشحال می‌شوم اگه به ژانر فانتزی عاشقانه علاقه دارید. رمانم رو مطالعه کنید و درموردش نظر بدید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Armita.sh

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,869
پسندها
16,623
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #54
سلاممم واقعا خوشحال میشم بخونید
واقعا هم اگر به فانتزیای متفاوت علاقه داشته باشید خوشتون میاد لینکش هم تو امضام هست
اسمش نوجوانان قهرمانه
فریادی از صخره ها تا فروغ آسمان ها رسید طی سالها به افسانه تبدیل شد.
خلاصه
بنیتا تنها میتوانست آینه‌اش را با حسرت نگاه کند و حقایقی که نمیدانست را به جان بخرد‌‌.
اما در همان نگاه خالی ای که در آینه بود، جواهری پنهانی بود که همچنان میدرخشید؛ فرشته ای که دستش را در سخت ترین نبردش میگرفت، پسری که در پی کشف رازهایش بود، و تمام کسانی که از پشت نگاهش میکردند، همه و همه در آن رنگین کمان میدرخشید...
 
امضا : ملکه جهنمی❄

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,410
پسندها
20,267
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #55
سلام، رمانم درمورد ۸۰ نفر از دختران و پسران ۲۰ ساله هست که متوجه می‌شوند. از لحاظ احساساتی مثل حس عشق، نفرت، درد... به صورت گروه های چهار نفره با یکدیگر پیوند دارند.
خوشحال می‌شوم اگه به ژانر فانتزی عاشقانه علاقه دارید. رمانم رو مطالعه کنید و درموردش نظر بدید
مطالعه شد.
سلاممم واقعا خوشحال میشم بخونید
واقعا هم اگر به فانتزیای متفاوت علاقه داشته باشید خوشتون میاد لینکش هم تو امضام هست
اسمش نوجوانان قهرمانه
فریادی از صخره ها تا فروغ آسمان ها رسید طی سالها به افسانه تبدیل شد.
خلاصه
بنیتا تنها میتوانست آینه‌اش را با حسرت نگاه کند و حقایقی که نمیدانست را به جان بخرد‌‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,869
پسندها
16,623
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #56
امضا : ملکه جهنمی❄

نگار نظری

نویسنده انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
396
پسندها
3,292
امتیازها
16,763
مدال‌ها
12
  • #57
خلاصه : داراب معتمد یک دیوانه‌ی نابغه است! او سالها پیش تعدادی کودک بی سرپرست را تعلیم داده و از آنها مشتی قاتل ساخته تا بتوانند او را به اهداف شومش برسانند! اما ناگهان اتفاقی پیش‌بینی نشده می‌افتد، دختری به نام صحرا که از همان قاتل های تعلیم دیده است، برنامه‌های داراب را بهم می‌ریزد و درست در زمان غیب شدن داراب قتل‌هایی وحشتناک اتفاق می‌افتد که...

مقدمه: قداست که می‌چرخد و بوی نجاست به خود می‌گیرد!
بی‌گناه دار گناه به گردن می‌آویزد و خشم بلوا به پا می‌کند!
این یک توهم یا تجسم نیست صدای وجدانی‌ است که ذره ذره جان می‌دهد...
اینجا سکوت بوی خون می‌دهد!

پ.ن: دوستان تمام سعیمو کردم که رمان از کلیشه‌ها و تکرار ها دور باشه، رمان پستی بلندی های بسیاری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : نگار نظری

زهره.ر

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
138
پسندها
2,232
امتیازها
11,563
مدال‌ها
8
  • #58
سلام به همه‌ی دوستان یک رمانی.
 
امضا : زهره.ر

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,410
پسندها
20,267
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #59
سلام به همه‌ی دوستان یک رمانی.

خلاصه : داراب معتمد یک دیوانه‌ی نابغه است! او سالها پیش تعدادی کودک بی سرپرست را تعلیم داده و از آنها مشتی قاتل ساخته تا بتوانند او را به اهداف شومش برسانند! اما ناگهان اتفاقی پیش‌بینی نشده می‌افتد، دختری به نام صحرا که از همان قاتل های تعلیم دیده است، برنامه‌های داراب را بهم می‌ریزد و درست در زمان غیب شدن داراب قتل‌هایی وحشتناک اتفاق می‌افتد که...

مقدمه: قداست که می‌چرخد و بوی نجاست به خود می‌گیرد!
بی‌گناه دار گناه به گردن می‌آویزد و خشم بلوا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Haniye sadat mokhtari

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
1,512
امتیازها
9,490
مدال‌ها
6
  • #60

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 2, کاربر: 0, مهمان: 2)

عقب
بالا