متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان گرگ بازی | آرمیتا شهسواری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Armita.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 1,391
  • کاربران تگ شده هیچ

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
رمان: گرگ بازی
نویسنده: آرمیتا شهسواری
ژانر ها: #عاشقانه #اجتماعی #درام
خلاصه:
در مورد دختری به نام هورا که بخاطر گذشته‌اش به نوعی بیماری روانی دچار می‌شه و فقط تحقیر کردن آدم ها می‌تونه حالش رو خوب بکنه !
در این بین حسی مثل وابستگی بهش دست می‌ده ، وابسته تنها یادگاری خواهرش ...
ساشا پسری که یک دل نه صد دل عاشق هورایی می‌شه که عاشقشه ...
همه چیز خوب پیش می‌ره تا اینکه حرف از گذشته می‌شه ، گذشته‌ای که خراب می‌کنه کاخ رویا های این دو نفر رو .
گذشته‌ای که باعث می‌شه برگرده بیماری هورای قصه رو و مغموم کنه ساشا
رو!
در حال تایپ - رمان گرگ بازی | آرمیتا شهسواری کاربر انجمن یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,491
پسندها
40,586
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #2
سلام سلام. خوبی؟ خوشی؟ :yahoo:
اول از همه امیدوارم که آدم انتقاد پذیری باشی. چیزی رو میگم که شاید کمک کنه به سطح رمانت :hanghead:
و دوم اینکه نظرمو ببین خب...:yu:

همین اولش بگم که قلم روان و خوبی داشتی با توجه به کار اولت و خیلیم قشنگ بود‌.
دومش موضوع بود که تکراری نبود از نظرم. ازینا که میگ بیا بغلم منو بخون‌ن‌ن‌ن‌ن:big-hug::laughting:

خب خب یه سری نکته‌های ریزم بگم که به رمانت امیدوارم کمک کنه قشنگ‌خانوم:love3:


پارت اول رمان رو که خوندم کمی برام مبهم بود و درک نکردمش. اما از پارت دوم انسجام نوشته‌ها رو میشد حس کرد. شخصیت دختر رمان یه کم حالت کلیشه‌ای داشت. یعنی می‌دونی؟ از اونا که یه ضربه خوردن بی‌حس شدن و خیلی تو کارشون خفنن( مثل عمه‌جانم:106: ) یا هم امثالهم.
مثلا این جمله:
«...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kalŏn

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
سلام سلام. خوبی؟ خوشی؟ :yahoo:
اول از همه امیدوارم که آدم انتقاد پذیری باشی. چیزی رو میگم که شاید کمک کنه به سطح رمانت :hanghead:
و دوم اینکه نظرمو ببین خب...:yu:

همین اولش بگم که قلم روان و خوبی داشتی با توجه به کار اولت و خیلیم قشنگ بود‌.
دومش موضوع بود که تکراری نبود از نظرم. ازینا که میگ بیا بغلم منو بخون‌ن‌ن‌ن‌ن:big-hug::laughting:

خب خب یه سری نکته‌های ریزم بگم که به رمانت امیدوارم کمک کنه قشنگ‌خانوم:love3:


پارت اول رمان رو که خوندم کمی برام مبهم بود و درک نکردمش. اما از پارت دوم انسجام نوشته‌ها رو میشد حس کرد. شخصیت دختر رمان یه کم حالت کلیشه‌ای داشت. یعنی می‌دونی؟ از اونا که یه ضربه خوردن بی‌حس شدن و خیلی تو کارشون خفنن( مثل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Hani_Sk

کاربر نیمه فعال
سطح
28
 
ارسالی‌ها
530
پسندها
21,436
امتیازها
39,173
مدال‌ها
19
سن
24
  • #4
سلام عزیزم
رمان شما رو مطالعه کردم. قلم روونی دارید. همه چیز خوب بود. چقدر هورا واسم جذاب بود. دوسش داشتم شخصیتشو. خصوصا اونجاهایی که عصبی و جدی میشد. ساشا چقدر گناه داشت. طفلکی!
خسته نباشید. امیدوارم در ادامه هم همچنان موفق عمل کنید:flowersmile:
 
امضا : Hani_Sk

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
30,990
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • #5
سلاااااااام... نویسنده نو قلم و خوش ذوق :405:
خب... من منتقد نیستم که خیلی دقیق نقد کنم. فقط نظر خودمو به عنوان خواننده میگم :)
امیدوارم ناراحت نشی گل گلاب:kissym:
اولین چیزی که توی رمان خیلی تو ذوق من زد سیر تند رمان بود. همه چی خیلی برق آسا اتفاق افتاد و من خواننده اصلا نفهمیدم چی شد!
پارت اول به طور خیلی بدی نا مرتب و گیج کننده بود.
هورا رفت سراغ اون مرد بعد خیلی یهویی همه چی عوض شد. رفت خونه و در عین ناباوری ساشا رو نجات داد اونم با کندن دیوار اتاق و... @_@
مگه خونه مافیاست که زیر زمین و راه فرار داشته باشه؟! غیرمنطقی بود!
از همه چی بگذرم از روند به شدت تند و نبود توصیفات نمی‌تونم بگذرم. انگار کسی که متن رو نوشته عجله داشته و فقط می‌خواسته یه چیزی پست کنه!
اصلا مگه میشه با یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الـی.کـا

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
سلاااااااام... نویسنده نو قلم و خوش ذوق :405:
خب... من منتقد نیستم که خیلی دقیق نقد کنم. فقط نظر خودمو به عنوان خواننده میگم :)
امیدوارم ناراحت نشی گل گلاب:kissym:
اولین چیزی که توی رمان خیلی تو ذوق من زد سیر تند رمان بود. همه چی خیلی برق آسا اتفاق افتاد و من خواننده اصلا نفهمیدم چی شد!
پارت اول به طور خیلی بدی نا مرتب و گیج کننده بود.
هورا رفت سراغ اون مرد بعد خیلی یهویی همه چی عوض شد. رفت خونه و در عین ناباوری ساشا رو نجات داد اونم با کندن دیوار اتاق و... @_@
مگه خونه مافیاست که زیر زمین و راه فرار داشته باشه؟! غیرمنطقی بود!
از همه چی بگذرم از روند به شدت تند و نبود توصیفات نمی‌تونم بگذرم. انگار کسی که متن رو نوشته عجله داشته و فقط...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
سلام عزیزم
رمان شما رو مطالعه کردم. قلم روونی دارید. همه چیز خوب بود. چقدر هورا واسم جذاب بود. دوسش داشتم شخصیتشو. خصوصا اونجاهایی که عصبی و جدی میشد. ساشا چقدر گناه داشت. طفلکی!
خسته نباشید. امیدوارم در ادامه هم همچنان موفق عمل کنید:flowersmile:
سلام عزیز جان.
متشکرم از وقتی که بابت مطالعه رمانم گذاشتید.
این نظر لطف شماست، موید باشید:rose:
 

الـی.کـا

هنرمند انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
405
پسندها
30,990
امتیازها
57,313
مدال‌ها
15
سن
23
  • #8
سلام خانم، احوال شما؟
متشکرم از نقدت دقیقتون، قطعا که به پای قلم زیبای شما نمی‌ره گرچه تلاشم رو می‌کنم تا به گفته‌هاتون عمل کنم:)
سربلند و مینو باشید :rose:
به خوبیت عزیزدلم
وظیفه دونستم به دوست خوبم کمک کنم.
این لطف تو رو می‌رسونه عزیزدلم
نا امید نشو ارمیتا جان
من این حرف‌ها رو زدم و نظرمو گفتم تا کمکی کرده باشم به ارتقاء قلم و قصه و...
تلاش کن، مطالعه کن
مطمئنم می‌تونی :)
 
امضا : الـی.کـا

merry

نویسنده انجمن
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,225
پسندها
34,858
امتیازها
60,573
مدال‌ها
22
سن
22
  • #9
سلام. خسته نباشی. امیدوارم این چیزایی که میگم باعث ناراحتیت نشه و به قلمت کمک کنه:458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
ماجرای رمان جالبه ولی سیرش حقیقتا خیلی تنده. همین سیر تند به توصیف احساسات و شخصیت پردازی آسیب زده. رمان‌های عاشقانه نیاز به سیر آروم دارن تا مخاطب بتونه تمام احساسات شخصیتا رو درک کنه و همراه با سیر آروم، نیاز به شخصیت‌پردازی خیلی قوی هم هست برای درک احساسات. به نظرم بیشتر به شخصیت پردازی و توصیف احساسات اهمیت بدین.
اختلال تجزیه شخصیتی که هورا داشت رو وسط رمان یهو ولش کردین و دیگه خبری ازش نبود و اینکه یه چیزیو من نفهمیدم. اگه هورا اختلال تجزیه شخصیت داشت، پس چرا اول رمان کسایی که برای هلن کار میکردن دستگیرش کردن؟ مگه هورا همون هلن نبود؟ و اینکه چرا یهو هورا پزشک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : merry

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10
سلام. خسته نباشی. امیدوارم این چیزایی که میگم باعث ناراحتیت نشه و به قلمت کمک کنه:458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
ماجرای رمان جالبه ولی سیرش حقیقتا خیلی تنده. همین سیر تند به توصیف احساسات و شخصیت پردازی آسیب زده. رمان‌های عاشقانه نیاز به سیر آروم دارن تا مخاطب بتونه تمام احساسات شخصیتا رو درک کنه و همراه با سیر آروم، نیاز به شخصیت‌پردازی خیلی قوی هم هست برای درک احساسات. به نظرم بیشتر به شخصیت پردازی و توصیف احساسات اهمیت بدین.
اختلال تجزیه شخصیتی که هورا داشت رو وسط رمان یهو ولش کردین و دیگه خبری ازش نبود و اینکه یه چیزیو من نفهمیدم. اگه هورا اختلال تجزیه شخصیت داشت، پس چرا اول رمان کسایی که برای هلن کار میکردن دستگیرش کردن؟ مگه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا