متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان گرگ بازی | آرمیتا شهسواری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Armita.sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 1,391
  • کاربران تگ شده هیچ

Narges Movahedi

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
287
پسندها
6,037
امتیازها
21,133
مدال‌ها
12
  • #11
سلام دختر گل
چطوری؟ صبحت بخیر. البته الان نزدیک به ظهره
ماجرای رمانت جالب بود و جالب‌تر می‌شد اگه سیر رمانت انقدر تند نبود. انقدر تند بود که منم تند تند می‌خوندم. اوایل رمانت یه جاهایی هنوز جا داشت برای باز شدن و نیاز هم داشت بهش، ولی خیلی تندتند گذر کردی. جملات کوتاه این حس خواننده رو دو برابر می‌کنند. سعی کن از جملات بلندتری استفاده کنی.
برای مثال مثلا می‌تونستی متحیر بودن ساشا رو توصیف کنی، حالت صورتش، رفتارش و لحن صحبتش ولی فقط گفتی نگاه متحیر... .
یسری اتفاقات هم منطقی نبودن اگر بتونی روی این موضوعات کاری کنی رمانت بی‌نظیر میشه. موفق باشی دختر گل
 
امضا : Narges Movahedi

Mahdiye sajdeh

نویسنده افتخاری
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,161
پسندها
43,304
امتیازها
59,573
مدال‌ها
20
سن
28
  • #12
سلام عزیزم خسته نباشید.
رمانتون رو مطالعه کردم، امیدوارم نظرم به بهتر شدن رمانت کمک کنه و مفید باشه.
باید بگم رمانتون شروع کلیشه‌ای داشت و روند به شدت تند و غیر منطقی بود. یعنی هنوز شخصیت هورا شناخته نشده روند رمان جلو میره و اتفاقایی میوفته که نمیشه درکش کرد.
به نظرم اولین مشکلی که رمانتون رو کم بازدید میکنه روند تند و بعد شروع کلیشه و خلاصه پر ازاطلاعات و بدون سوال هست.
یعنی کاملا خلاصه شما اول تا اخر رمانتون رو گفته و خواننده با خوندنش نیازی به خوندن رمان نداره پس بهتره چندتا سوال داخلش ایجاد کنید.
شروع رو بهتره جدید و متفاوت بنویسید و به نظرم آنقدر نیاز نیست روی سرد و بی‌روح بودن هورا تاکید کنید و بهتره با توصیف رفتارش این کار رو بکنید و باید بگم واقعا دوران این مدل رمانا تموم شده که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Mahdiye sajdeh

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #13
سلام دختر گل
چطوری؟ صبحت بخیر. البته الان نزدیک به ظهره
ماجرای رمانت جالب بود و جالب‌تر می‌شد اگه سیر رمانت انقدر تند نبود. انقدر تند بود که منم تند تند می‌خوندم. اوایل رمانت یه جاهایی هنوز جا داشت برای باز شدن و نیاز هم داشت بهش، ولی خیلی تندتند گذر کردی. جملات کوتاه این حس خواننده رو دو برابر می‌کنند. سعی کن از جملات بلندتری استفاده کنی.
برای مثال مثلا می‌تونستی متحیر بودن ساشا رو توصیف کنی، حالت صورتش، رفتارش و لحن صحبتش ولی فقط گفتی نگاه متحیر... .
یسری اتفاقات هم منطقی نبودن اگر بتونی روی این موضوعات کاری کنی رمانت بی‌نظیر میشه. موفق باشی دختر گل
سلام سلام.
از اینکه رمانم رو مطالعه کردید سپاسگزارم حتما درمورد نکته‌هایی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #14
سلام عزیزم خسته نباشید.
رمانتون رو مطالعه کردم، امیدوارم نظرم به بهتر شدن رمانت کمک کنه و مفید باشه.
باید بگم رمانتون شروع کلیشه‌ای داشت و روند به شدت تند و غیر منطقی بود. یعنی هنوز شخصیت هورا شناخته نشده روند رمان جلو میره و اتفاقایی میوفته که نمیشه درکش کرد.
به نظرم اولین مشکلی که رمانتون رو کم بازدید میکنه روند تند و بعد شروع کلیشه و خلاصه پر ازاطلاعات و بدون سوال هست.
یعنی کاملا خلاصه شما اول تا اخر رمانتون رو گفته و خواننده با خوندنش نیازی به خوندن رمان نداره پس بهتره چندتا سوال داخلش ایجاد کنید.
شروع رو بهتره جدید و متفاوت بنویسید و به نظرم آنقدر نیاز نیست روی سرد و بی‌روح بودن هورا تاکید کنید و بهتره با توصیف رفتارش این کار رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,052
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #15
سلام عزیز جان:)
وقتت بخیر. رمانت رو خوندم.
اول از همه خسته نباشید میگم بعد هم یه نظر کوچولو
داستانت بستر و دستمایه‌ی خوبی داره؛ حیف که خوب به اجرا درنیومده.
مسئله‌ای که در مورد دوتا شخصیت هورا گفتی واقعا میتونست یه داستان خیلی قوی‌تر رو بسازه. اینجوری که از همون پست اول نشون ندی که هلن و هورا یک نفرن! در واقع میتونستی چندین صفحه با ذهن خواننده بازی کنی و در مورد شخصیت هورا کنجکاوش کنی. واقعا این پتانسیل رو داشت ولی در عمل جذابیت شخصیت هورا فدای سیر تند داستان شده.
اتفاقات مخصوصا در ابتدای داستان با چنان سرعتی پیش میرن که خیلی چیزها ناگفته میمونه و حتی غیرقابل لمس و دور.
واقعا چطور میشه در عرض چند ساعت عاشق و دلباخته‌ی کسی شد؟ بهتره برای این احساس عمیق وقت بذاری و گام به گام جلو بری.
یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #16
سلام عزیز جان:)
وقتت بخیر. رمانت رو خوندم.
اول از همه خسته نباشید میگم بعد هم یه نظر کوچولو
داستانت بستر و دستمایه‌ی خوبی داره؛ حیف که خوب به اجرا درنیومده.
مسئله‌ای که در مورد دوتا شخصیت هورا گفتی واقعا میتونست یه داستان خیلی قوی‌تر رو بسازه. اینجوری که از همون پست اول نشون ندی که هلن و هورا یک نفرن! در واقع میتونستی چندین صفحه با ذهن خواننده بازی کنی و در مورد شخصیت هورا کنجکاوش کنی. واقعا این پتانسیل رو داشت ولی در عمل جذابیت شخصیت هورا فدای سیر تند داستان شده.
اتفاقات مخصوصا در ابتدای داستان با چنان سرعتی پیش میرن که خیلی چیزها ناگفته میمونه و حتی غیرقابل لمس و دور.
واقعا چطور میشه در عرض چند ساعت عاشق و دلباخته‌ی کسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,417
پسندها
26,193
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • مدیر
  • #17
به نام خالق آرامش و ثبات :466:
با یه ژانر عاشقانه انتظار شروع لطیفی رو داشتم ولی با یه ژانر مافیایی-جنایی سر و کله زدیم.
یکم در نوشتن اولش عجله یا کم کاری کردی، مخصوصا صحنه اول داستان که میایم و با تو همراه میشیم. مثلا هورا از مرده بدش میاد ولی ما اون حس رو نمیگیریم. یا ساشا رو که زدن اش و لاش کردن مودب میپرسه جسارتا خانم حالتون خوبه، یعنی نمونه جنتلمن واقعی. :648336-3c1c0c2dbcac0710a2bcceed81c15b36:بعد هم کتش رو میندازه رو شونه هورایی که نمیشناسه. :390:
یه سبک خاصی هم توی متن بود که یه جمله خبری کوتاه بعد میرفت یه خط بعد، زیاد به پاراگراف و اینا بها نداده بودی.:209:
یه سری چیزها هم برام جور نمیشد مثلا گریم کردن برام اوکیه ولی چرا کلاه گیس بنفش؟:beautiful: چرا اینقدر تو چشم؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : روحـــناهی

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #18
یه سبک خاصی هم توی متن بود که یه جمله خبری کوتاه بعد میرفت یه خط بعد، زیاد به پاراگراف و اینا بها نداده بودی.:209:
یه سری چیزها هم برام جور نمیشد مثلا گریم کردن برام اوکیه ولی چرا کلاه گیس بنفش؟:beautiful: چرا اینقدر تو چشم؟ یا اینکه اعتماد ساشا به خواهر اونی که زندانیش کرده همون لحظه اول قوی بود، واقعا جا داشت شک و امتناعش رو ببینیم.:eusa-whistle: یا واقعا اگه یکی بعد دوساعت اشنایی، بیاد با چشم قرمز بگه فقط یه کلمه ازت میخوام بگو دوسم داری:687:طبیعیه؟ حالا شماره ای چیزی میگرفت باز نرمال‌تر بود. فرهاد کوهکنم با این سرعت عمل نکرده بود.
اونجایی که هلن میگه اگه یکی رو هم ببینم میبندم به فلک هم واقعا روحیه سنتی موج میزد. :tejeqteje:میدونی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,311
پسندها
25,061
امتیازها
83,373
مدال‌ها
53
  • مدیر
  • #19
سلام عزیزم.
موضوع رمان رو دوست داشتم، نثر رمانم بسیار سلیس و جذاب بود فقط چند تا نکته هست که اگر بهش عمل بشه مطمئنم دیگه حرفی توش نمی‌مونه. اولی اینکه شخصیت پردازی بسیار ضعیف بود و خودم حس می‌کردم شخصیتا یکم مصنوعین. بهتره که تو شرابط مختلف شخصیتا بعدهای مختلف خودشون رو نشون بدن. شخصیت هورا به عنوان یک بیمار روانی اون چیزی که سیر رمان ازش انتظار داشت نبود. سیر رمانم بیش از حد تند بود. اگر کمی باحوصله‌تر پیش بری دیگه عالیه. و اینکه توصیفات و پردازش احساسات برای انتقال احساس به خواننده واقعا ضعیف بود.
یکم روی فضای اطراف و احساس و حالات شخصیت‌ها و حتی توصیف ظاهر خود شخصیت مانور بدین.
امیدوارم موفق باشید.قلمتون مانا :402: :458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
 
امضا : حصار آبی

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار تیزر رمان
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,405
پسندها
20,165
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
سن
15
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #20
سلام عزیزم.
موضوع رمان رو دوست داشتم، نثر رمانم بسیار سلیس و جذاب بود فقط چند تا نکته هست که اگر بهش عمل بشه مطمئنم دیگه حرفی توش نمی‌مونه. اولی اینکه شخصیت پردازی بسیار ضعیف بود و خودم حس می‌کردم شخصیتا یکم مصنوعین. بهتره که تو شرابط مختلف شخصیتا بعدهای مختلف خودشون رو نشون بدن. شخصیت هورا به عنوان یک بیمار روانی اون چیزی که سیر رمان ازش انتظار داشت نبود. سیر رمانم بیش از حد تند بود. اگر کمی باحوصله‌تر پیش بری دیگه عالیه. و اینکه توصیفات و پردازش احساسات برای انتقال احساس به خواننده واقعا ضعیف بود.
یکم روی فضای اطراف و احساس و حالات شخصیت‌ها و حتی توصیف ظاهر خود شخصیت مانور بدین.
امیدوارم موفق باشید.قلمتون مانا :402...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا