منتخب مجموعه اشعار دل‌پناه | ریحانه السادات خسروی کاربر انجمن یک رمان

[Reyhun Khosravi]

نام مجموعه: دل‌پناه
نام شاعر: ریحانه السادات خسروی
قالب اشعار: تک‌بیتی، دوبیتی،‌ دوتایی، چکامه

مقدمه:
رهی اینجا ندارم تا قراری کنج دل گیرم
ز هر معراج عالم بین سراغ از تو نمی‌گیرم
نمی‌دانم چه حاکم را رضا داده چنین رنجی
ولیکن تو، که محبوبی! پناهی قبل هر هَرْجی!



لینک تاپیک گفتمان آزاد برای نظرات شما:

گفتمان‌آزاد | مجموعه اشعار دل‌پناه | Reyhun Khosravi شاعر انجمن یک رمان

نام مجموعه: دل‌پناه نام شاعر: ریحانه السادات خسروی قالب اشعار: تک‌بیتی، دوبیتی،‌ دوتایی، چکامه منتظر نقد و نظر شما هستم :) لینک تاپیک اصلی: https://forum.1roman.ir/threads/223422/

forum.1roman.ir

​

 

[Samira-M]

•| بسم رب العشق |•

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
"قوانین بخش اشعار کاربران"
***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
"تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار"
***
پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید....​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Reyhun Khosravi]

یک سحر از هنر و شوق جهانم!، اما
یک قدح از سخن و حرف گرانم حالا​

 

[Reyhun Khosravi]

دلی را گماریم فرای دو چشم
کمالی ببینیم در این رسم رزم
که اندر جهان جوان، با دلی
شود هر دو روزی، سرایی سپنج

​

پی‌نوشت: ساعت دو و پنجاه دقیقه‌ی صبح، بعد از، از خواب پریدگی...!:)

 

[Reyhun Khosravi]

تو که چون شرنگ جانی
تو دلی، چنین عیانی
چه گذر؟ وه چه گذاری؟
تو رهی؛ تو خود، جنانی​

 

[Reyhun Khosravi]

بعد از او تصویر سرد نابه کام
مانده است اندر سرای انتقام
شایدم راه فراری داده او...
نابه‌چاری دیده از این رنگ و رو
گفته ای دل! من شنیدم حرف تو
من شنیدم ناله و آونگ تو
بگذر از اینجا و خود را بگذران
قلب او عمری شده با دیگران​

 

[Reyhun Khosravi]

ز برای دوست خواهم نفسی بدون آهی
که تمام راز و نازش بخرم به تک نگاهی



به وقت: دوشنبه، هفت فروردین 1402، 22:45​

 

[Reyhun Khosravi]

غم دل چو خود نگویی، ز بری نفس نجویی
بدهد جزا و رزقت، ستمی از آرزویی​

 

[Reyhun Khosravi]

تو سری خیال بودی؛ نه که تکه‌ی کلامی
تو نه اُشتُر، که سواری؛ تو نگار از آرزویی​

 

[Reyhun Khosravi]

ز غمت خبر ندارم که بگیرمش قیاسی
ره خیش را گرفتی که نمانده از تو خویشی؟
ز برای هوشیاری، بشنو از این سر دوست
که تمام خویشتن را،‌ ندهی به غم، به کیشی...


خیش*: رد شُخم.​