نقد همراه نقد همراه رمان یادداشت‌های یک بی‌خانه | دیاناس❀ / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع YEKTA ONSORI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 233
  • کاربران تگ شده هیچ

YEKTA ONSORI

نویسنده انجمن + مدیر بازنشسته نقد
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/8/19
ارسالی‌ها
903
پسندها
24,407
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg



با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «یادداشت‌های یک بی‌خانه» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI

ʀᴏᴍɪɴᴀ

سرپرست بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
11/9/21
ارسالی‌ها
4,498
پسندها
50,675
امتیازها
77,373
مدال‌ها
79
سن
19
سطح
38
 
  • #2
...بسمه تعالی...
نقد همراه رمان یادداشت‌های یک بی‌خانه

...پارت 4...


فصل اول: خانه

امروز خورشید صیقلی‌تر از روز‌های دیگر می‌نمود. کنار کاناپه‌ی زهوار در رفته‌ی داخل اتاقم که مامان به نامم زده بود، نشسته بودم و گمان بر این داشتم که چه فعل و انفعالاتی در مغز انسان رخ می‌دهد که یک موجود زشت و کبود به دنیا می‌آورد و به نتیجه‌ی مفیدی هم رسیدم.
هیچ!
شاید بگویید این هیچ، یعنی هیچ(!) اما این‌گونه نیست. هیچ یعنی دو فرد عاقل و بالغ کنار هم نشسته، به یک‌باره می‌گویند:«جای یک بچه در زندگی گل و بلبلمان کم است»! و این‌گونه به خوشی‌های خود پایان می‌دهند!
گاهی اوقات هم با خود می‌اندیشم که همه‌ی انسان‌ها به نوعی مازوخیسم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ʀᴏᴍɪɴᴀ

ماهی قرمز؛

شاعر انجمن + مدیر آزمایشی شعرکده
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی شعر کده
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
6,610
پسندها
32,082
امتیازها
84,373
مدال‌ها
33
سطح
34
 
  • مدیر
  • #3
...بسمه تعالی...
نقد همراه رمان یادداشت‌های یک بی‌خانه

...پارت 4...


فصل اول: خانه

امروز خورشید صیقلی‌تر از روز‌های دیگر می‌نمود. کنار کاناپه‌ی زهوار در رفته‌ی داخل اتاقم که مامان به نامم زده بود، نشسته بودم و گمان بر این داشتم که چه فعل و انفعالاتی در مغز انسان رخ می‌دهد که یک موجود زشت و کبود به دنیا می‌آورد و به نتیجه‌ی مفیدی هم رسیدم.
هیچ!
شاید بگویید این هیچ، یعنی هیچ(!) اما این‌گونه نیست. هیچ یعنی دو فرد عاقل و بالغ کنار هم نشسته، به یک‌باره می‌گویند:«جای یک بچه در زندگی گل و بلبلمان کم است»! و این‌گونه به خوشی‌های خود پایان می‌دهند!
گاهی اوقات هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ماهی قرمز؛

ʀᴏᴍɪɴᴀ

سرپرست بازنشسته
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
11/9/21
ارسالی‌ها
4,498
پسندها
50,675
امتیازها
77,373
مدال‌ها
79
سن
19
سطح
38
 
  • #4
سلام جانم. خسته نباشی:tender:
خیلی‌خیلی ممنونم از وقتی که واسه رمانم گذاشتی عزیزم. مواردی که رمانم کم یا اشکال داره رو فهمیدم و رفعشون می‌کنم.کاملا زیبا و به جا گوش‌زد کردی :405:
فقط این‌که، می‌تونم از الان ویرایشش کنم؟!
سلام عزیزم شما هم خسته نباشی.
وظیفه‌ست و من از خوندن رمانتون لذت بردم.
تعداد پارت‌ها کم بود و تنها منتقد بنده هستم که نقدمم ارسال کردم؛ درنتیجه شما می‌تونید ویرایشات خودتون رو آغاز کنید. :402:
 
امضا : ʀᴏᴍɪɴᴀ

ماهی قرمز؛

شاعر انجمن + مدیر آزمایشی شعرکده
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی شعر کده
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
6,610
پسندها
32,082
امتیازها
84,373
مدال‌ها
33
سطح
34
 
  • مدیر
  • #5
سلام عزیزم شما هم خسته نباشی.
وظیفه‌ست و من از خوندن رمانتون لذت بردم.
تعداد پارت‌ها کم بود و تنها منتقد بنده هستم که نقدمم ارسال کردم؛ درنتیجه شما می‌تونید ویرایشات خودتون رو آغاز کنید. :402:
خیلی ممنونم زیبارو :354: :icon12:
 
امضا : ماهی قرمز؛

موضوعات مشابه

عقب
بالا