مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[pr!ncess]

سلام
من دنبال یه رمانم که پسرهه ارباب بود و دختره خدمتکارش بعد یه پیرزن بود به اسم بی بی که خواهر زادش اسمش سمیرا بود و چشمش به ارباب بود و با دختر خدمتکار ههمیشه دعوا داشت و یه بار که ارباب بیرون بود با دختره خدمتکار درگیر شد و خود ش رو زد گفت کار دختره خدمتکار ههست در صورتی که دختره خدمتکار قبلش به پسره زنگ زده پسره از جریان خبر داره
ممنون

از جنس اقلیما

 

[Mebrahimi97]

سلام رمانایی که توش دختره رحمش رو اجاره میده رو معرفی میکنید

کسی این مدلی رمان نمیشناخت؟
یدونه۳ تا دوست بودن خیلی صمیمی، که یکی‌شون قبول کرده بود برای یکی بچه بیاره، اسم اونو یادم نمیاد اصلا، دنبالش هم گشتم پیدا نکردم

 

[Marjan12]

با سلام خدمت تمامی عزیزان ​

طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:​

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Marjan12]

خاطرات مهلا


این رمانه خیلی خوووبه

با سلام ببخشید من دنبال یه رمان هستم که در اون یه دختره هست تو ده توی عمارت باهمه خانوادشون زندگی میکنن و هیچ یک از اعضای اون خانواده این دختر رو آدم حساب نمیکنن و از اون بدشون میاد و اینکه بردار ها و پسرعموهای اون دختر میرن به یه مسابقه اسب سواری و از یه ده دیگه از یه عمارت دیگه هم میان برای اسب سواری و پسر عموی اون دختر میزنه یکی از اونا رو میکشه و اون دختر رو میبرن به جای خونبس و میشه زن برادر اونکه کشته شده و یه بچه دوقلو گیرش میاد.اسمش رو میخوام اگه کسی میدونه لطفا کمکم کنه

 

[Mobina.yahyazade]

کسی این مدلی رمان نمیشناخت؟
یدونه۳ تا دوست بودن خیلی صمیمی، که یکی‌شون قبول کرده بود برای یکی بچه بیاره، اسم اونو یادم نمیاد اصلا، دنبالش هم گشتم پیدا نکردم

کوه پنهان رو چک کنین

 

[Zahra.kh.]

رمان پانتی بنتی

مرسی

 

[Mebrahimi97]

کوه پنهان رو چک کنین

وای ممنون
دست شما دردنکنه
همین بود
چقدر دنبالش گشته بودم

 

[Fariba aaa]

خیلی دنبال این رمانم لطفا کسی میدونه بهم اسمشو بگه.مریم اسم دختریه که یه دوست صمیمی داره ومثل خواهرن.مریم مادرش مرده وباباباوخواهرش زندگی میکنه.مامانش قبلا مسیحی بوده ولی عاشق پدرش میشه ومسلمان میشه واز خانواده ترد اسم مادرش ماریا بوده .به باباش هم میگن حاج بابا.برادر دوستش از خارج میاد واول مریم ازش میترسه ومجبور میشه شرکت اون برادرش کار کنه وبعد عاشق میشن.اما مادر پسره از مریم خوشش نمیاد ونمیخواد ازدواج کنن.برا همین به خدمتکارشون پول میده ومیگن که این دوتا باهم شیر خوردن وخواهر برادرن .بعد دوباره پسره میره خارج مریم هم تویه شرکت کار میکنه وازهمون جاهم براثر شباهت با مادرش خانواده مادریو پیدا میکنه.اما دوست مریم خودکشی میکنه اونا باز همو میبینن.بعد خدمتکاره میاد میگه که دروغ گفته وبا هم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Fariba aaa]

اسم این رمانو میخوام.دختره اسمش نیازه .قبلا ثروتمند بودن ولی باباش زندانه وخیلی طلبکار دارن.تو یه خونه زندگی میکنه وباید تخلیش کنه.خونه رو تحویل به دکتر باید بده.این دکتر یه عمه پیر هم داره.دختره صورت ودستاش وپوشونده چون از مردا میترسه.همه فکر میکنند سوخته وخیلی زشتهه ولی دختر خشکلیه .مجبوره با دکتره زندگی کنه تو یه اتاق خونه است .ولی زود زود حالش بد میشهه ومیره پیش عمه پسره.بعد مجبور میشه بادکتر عقد کنه .یه چیزهایی هم درباره قالی گرونقیمت که دست نیاز هست که خوب یادم نیس.ولی اخرش پدرش میمیره اینم از دکتر جدا میشه.ولی بعد دکتر پیداش میکنه وازدواج میکنن.خانواده پسره اصفهانی هستن

 

[z.b]

سلام وقتتون بخیر دنبال ی رمانی هستم که خانمه تو تصادف همسرش و بچه های دوقلو شو که اسماشونم پریا و پوریا بوده رو از دست میده ی پسره هم بهشون زده که خانواده پسره میان تو بیمارستان که رضایت بگیرن بعد طی ی اتفاقاتی خانمه وارد خانواده پسره میشه و مجبور به عقد میشه .لطفا اکه میدونین بگین اسمشو