در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
دنباله دار وقتي مامانت عصباني مي شه چي مي گـه؟
- نویسنده موضوع tosha
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 52
- بازدیدها 1,627
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 947
- پسندها
- 19,437
- امتیازها
- 42,073
- مدال‌ها
- 36
- سن
- 19
چند تا جیغ ٬ لگد به اجسام مختلف اتاقم خخخخ://
و در آخر با چند تا حرف خر کننده سعی میکنه حرفش رو به کرسی بشونه چون همیشه سر همین دعوامون میشه
سلطان اعصاب فولادین ها...نــ^^ــنه!
و در آخر با چند تا حرف خر کننده سعی میکنه حرفش رو به کرسی بشونه چون همیشه سر همین دعوامون میشه
سلطان اعصاب فولادین ها...نــ^^ــنه!
امضا : سالخورده و گربه اش
- ارسالی‌ها
- 13,757
- پسندها
- 128,110
- امتیازها
- 96,873
- مدال‌ها
- 36
بر میگرده میگه :
1صدرصد این اخلاقت گندت به اون خانواده پدریت اللخصوص عمه هات رفته :/
2بیا گاو بزرگ میکردم بهتر از تو بود نکبت :/ حداقل اون مفیده تو چی ؟!://
3 عینهو اون خواهر گند تر از خودش :/
4 یکم از بچه مردم یاد بگیر (بچه مردم هر کجا هستی نمیبخشمت ! تو روحت !!)
5 من اصلا چرا تو رو زاییدم ؟!:/( والا منم نمیدونم مامان جان :/)
6 از جلو چشام خفه شو نبینمت !
همیشه این شیش مرحله انجام میشه ^----^
1صدرصد این اخلاقت گندت به اون خانواده پدریت اللخصوص عمه هات رفته :/
2بیا گاو بزرگ میکردم بهتر از تو بود نکبت :/ حداقل اون مفیده تو چی ؟!://
3 عینهو اون خواهر گند تر از خودش :/
4 یکم از بچه مردم یاد بگیر (بچه مردم هر کجا هستی نمیبخشمت ! تو روحت !!)
5 من اصلا چرا تو رو زاییدم ؟!:/( والا منم نمیدونم مامان جان :/)
6 از جلو چشام خفه شو نبینمت !
همیشه این شیش مرحله انجام میشه ^----^
امضا : SHIRIN.SH
من مامانم سر نمره هام
یه بار نوزده بوردم یکم نگاهم کرد منم نگاهش کردم یهو یه جیغی کشید گفت کثافت بیشعور حیف من که جونیم رو پای تو حروم کردم آخه چرا درس نمیخونی میگم خب همه .... میگه خفه شو چرا درس نمیخونی بعد میگه نه خواهر برادرت رو میگری نه درس میخونی نه اتاقت و جمع میکنی نه میای مهمونی پس تو چه چیزی میخوری تو این خونه ههههههاااااااا و جیغ بعدی آغاز میشه بعد هر اشتباهی که تو این چهارده سال زندگی کردم رو میاره جلو چشمم بعد میگه دیگه نگی به من مامان من دیگه مامان تو نیستمممممم بعد میبینه چشام درشت شده و دهنم بازه یه جیغ دیگه میکشه تیرکمان اسباب بازی دادشم رو در میار دو تا هم میزنه بعد میره میشینه منم میرم تو اتاقم تا ناهار بعد مامان با صدای بلند میگه ططاااااههههااااا به خواهرت بگو...
یه بار نوزده بوردم یکم نگاهم کرد منم نگاهش کردم یهو یه جیغی کشید گفت کثافت بیشعور حیف من که جونیم رو پای تو حروم کردم آخه چرا درس نمیخونی میگم خب همه .... میگه خفه شو چرا درس نمیخونی بعد میگه نه خواهر برادرت رو میگری نه درس میخونی نه اتاقت و جمع میکنی نه میای مهمونی پس تو چه چیزی میخوری تو این خونه ههههههاااااااا و جیغ بعدی آغاز میشه بعد هر اشتباهی که تو این چهارده سال زندگی کردم رو میاره جلو چشمم بعد میگه دیگه نگی به من مامان من دیگه مامان تو نیستمممممم بعد میبینه چشام درشت شده و دهنم بازه یه جیغ دیگه میکشه تیرکمان اسباب بازی دادشم رو در میار دو تا هم میزنه بعد میره میشینه منم میرم تو اتاقم تا ناهار بعد مامان با صدای بلند میگه ططاااااههههااااا به خواهرت بگو...
امضا : Zhina
- ارسالی‌ها
- 67
- پسندها
- 3,058
- امتیازها
- 17,473
- مدال‌ها
- 11
بهتره بگید چی نمیگه
- وضعیت
موضوعات مشابه
