نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مهم ... مجموعه اشعار شاعران خارجی ...

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 569
  • بازدیدها 10,179
  • کاربران تگ شده هیچ

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #151
وقتی کنار پنجره می‌ایستی
شانه‌هایت پنجره را
شانه‌هایت دریا را
شانه‌هایت قایق ماهیگیران را می‌پوشاند
وقتی کنار پنجره می‌ایستی
تمام حجم خانه پر می‌شود از سایه‌ی تو
همچون سایه‌ی تندیس بلندِ فرشته‌ای
غنچه‌ی روشن ستارگان
به بالین گوش‌های تو می‌شکفند
پنجره‌ی ما
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #152
ادعای بی تفاوتی سخت است
آن هم
نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را
با او تجربه کردی
***
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #153
نمی توانی به کسی بگویی
از دوست داشتن یک نفر خودداری کند
دوست داشتن
با چیزهای دیگر
خیلی فرق می کند
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #154
می‌خواهم در خواب تماشایت کنم
می‌دانم که شاید هرگز اتفاق نیافتد
می‌خواهم تماشایت کنم در خواب
بخوابم با تو
تا به درون خوابت درآیم
چنان موج روان تیره‌‌ای
که بالای سرم می‌لغزد
و با تو قدم بزنم
از میان جنگل روشن مواج برگ‌های آبی و سبز
همراه خورشیدی خیس و سه ماه
به سوی غاری که باید در آن هبوط کنی
تا موحش‌ترین هراس‌هایت
می‌خواهم آن شاخه‌ی نقره‌ای را ببخشم به تو
آن گل سفید کوچک را
کلمه‌ای که تو را حفظ می‌کند
از حزنی که در مرکز رویاهایت زندگی می‌کند
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #155
b7d40bffa6816f0e5473060cdfe58309.jpg
روز زمستانی
برای کبوترها دانه بخر
اصرار کودک
باران زمستان
دست و دلباز می‌شود
پمپ چاه
روی پل
سوت کشدار کشتی
مه زمستانی
مه سپید
زودتر سرد می‌شود
چای در تنهایی
در زمستان
هویج هم بزرگ می‌شود
با زخم‌هایش
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #156
انقلاب با حرفهای بزرگ شروع نمی شود
بلکه با کارهای کوچک
مانند خش‌ خش آرام نسیم در باغچه
یا گربه‌ ای که پاورچین پاورچین قدم برمی دارد
مانند رودهای بزرگ
با سرچشمه‌ های کوچک در دل جنگلی
مانند حریقی بزرگ
با همان کبریتی که
سیگاری را روشن می کند
مانند عشق در یک نگاه
و به دل نشستن صدایی که تو را جذب می کند
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #157
فردا خ**یا*نت خواهم کرد، نه امروز
امروز، ناخن هایم را بکشید،
خ**یا*نت نخواهم کرد.
شما مرزهای شهامت مرا نمی شناسید
من، اما، از آن با خبرم.
شما پنج دستید،
سخت و زمخت و پر از حلقه های آهنین
بر پایتان چکمه های میخ دار
اما من فردا خ**یا*نت خواهم کرد
نه امروز
به این یک شب نیاز دارم
تا تصمیم بگیرم
دست کم به یک شب نیاز دارم
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #158
من خویشاوند ِمرگ ِ‌ همه فیروزمندانه ام؛
من دوست دارم عشقی را که در قلب‌های انسانی می میرد؛
من دوست دارم فسردگی اش تا به آغوش کشم او را که می‌گسلد.
من دوست دارم گل‌های سرخ ِرنجور را هنگامی که می پژمرند،
و زن شهوت‌‌انگیز پلاسیده در دهشت؛
من دوست ‌دارم سپیده‌دم ِدرخشان ِ ماخولیایی ِ روزهای پاییزی را.
من دوست ‌دارم جذبه‌ی ِ راز‌آلود ِ تاریکی
و هشدار ساعاتی را که مردان نفس در سینه حبس می‌دارند؛
من دوست ‌دارم خواهر ِ محزون ِ این مرگ سترگ و قدسی را.
من دوست دارم آن‌هایی را که می‌گسلند و آن‌هایی که می‌گریند،
آن‌هایی که بیدار می‌شوند با همه‌ی اشتیاق‌ های ِ از کف داده،
من دوست دارم کشتزاران ِ ویران را در صبحدم‌های زمستانی و سرمای کشنده.
من دوست دارم قلب رام‌ شده، بغض‌های بی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #159
ما تاخت و تاز کور و بی مقصد
سواری سرگردان از روزگاران پیشین را شنیدیم
ارواح گرفتار جنگل های غرق شده
همچون مرداب های قدیمی بیدارشده با آه
ضجه زدند.
اینجا و آنجا درختزاران و بیشه زاران
بسته در زخم بندها تنگاتنگ یک نبرد
اشباح قصه های قدیمی زمستانی
اکنون برخاسته اند با حیاتی یکباره
اینجا درختزاران ، اینجا بیشه زاران
اینجا نوای دلگیر همسرایان دیرین سال
پوشیده در مهی تیره
از دوران جنگاوری
نجیب زادگان دلیر و مهیب ما.
روزهای پاییزی خلوت و دلگیراند
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,048
پسندها
55,493
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
  • #160
محبوبم بنگر به گنجینه‌هایم
بی‌بهاتر از نقره‌های مسیحی‌اند
بنگر به سرنوشت یک راستی و زیست شهسوارانه‌ی ایمان،
بنگر در موهای خاکسترین ریخته‌ام.
من حیران دوردست‌ها نبودم
من غمگنانه مغرور از مجاری بودنم،
و من به فلاکت ، به غم و شوربختی افتادم
و اندوخته‌ام بدبختی‌های بی‌شمار را.
در دوست‌داشتن اندکی نیک بودم.
حتی خدا نمی‌توانست مغلوبم سازد
آن را چنان کودکی دریافتم.
بنگر در اکنونم
بنگر در درد
و خون و معصیتی جاودان.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا