مهم ... مجموعه اشعار شاعران خارجی ...

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 569
  • بازدیدها 9,279
  • کاربران تگ شده هیچ

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #391
هرگز تنها نخواهی ماند
هنگام که خزان سر می رسد
آوای آن را می شنوی از اعماق.
هر آنچه به زردی گرائیده
تپه ها را اینسو و آنسو می کند
با هیایو
یا در سکوتی از پس آذرخش
پیش از آنکه نام هایش را
با ابری از عذرهای حیرت زده
برشمارد.
از بدوِ زادنت مقرر گشت:
هرگز تنها نخواهی ماند
باران ها خواهند گرفت
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #392
ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ
ﺩﻧﯿﺎ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ
ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﻢ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺘﯽ
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺑﺴﺎﺯﻡ
ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺁﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﻋﻤﻘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #393
این روزها انسان ها بر روی ماه گام می‌زنند
و رد پاهایشان را مثل کدو
روی آن دنیای مرده می‌کارند.
در حالی که
روی همین زمین زنده
در سال بیش از سه میلیون نفر از گرسنگی می میرند
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #394
مثل دری که به فراموشی لولا شود،
آرام آرام
از دیدم خارج شد،
و او زنی بود که دوستش داشتم.
اما چه بسیار شب ها که
مثل گوزنی مکانیکی در میان نوازش‌های من می‌خوابید
و من در سکوت آهنی رویاهای او
درد کشیدم
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #395
تنها از سکوت تو
پیش از آن که سخن گویی
هر آنچه را که باید، در می یابم
بی آنکه واژه ای از تو بشنوم
در سکوتت
هر نغمه ای که آرزو می کنم
به گوش می رسد
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #396
تقریباً با یک سلام ساده
همه چیز آغاز می‌شود
آن‌قدر گریه می‌کنی، تا خوابت ببرد
ولی هنوز حیرانی که
او کدام گوری رفته.


اکولالیا
ریچارد براتیگان

ترجمه از یگانه وصالی
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #397
صتی برای نفرت نبود
چراکه مرگ مرا باز می داشت از آن
و زندگی چندان فراخ نبود
که پایان دهم به نفرت خویش.
برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود
اما از آن جا که کوششی می بایست
پنداشتم ،اندک رنجی از عشق
مرا کافی ست.
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #398
قلب! ما او را فراموش می کنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشنایی اش را
وقتی فراموشش کردی
لطفا به من بگو
عجله کن
اگر تاخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #399
اگر در پاییز می آمدی،
تابستان را جارو می کردم
با نیمی خنده، نیمی ضربه،
آنچه زنان خانه‌دار با مگسی می‌کنند.
اگر تا یکسال دیگر می‌دیدمت،
ماهها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم،
و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم،
تا زمانشان برسد
اگر قرن ها تاخیر می‌کردند،
با دست می‌شمردمشان،
و آنقدر از آنها کم می‌کردم،
که انگشتانم به جزیره ون دیمنس* بیفتد.
 
امضا : hadi

hadi

ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
30/7/19
ارسالی‌ها
3,526
پسندها
17,756
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
سطح
34
 
  • #400
شب است.
و شماری زیبایی
سپری شده در باد
خنده کنان همراه با
شاخه‌های درختان.
قهقهه‌ها،
رقص سایه‌ها را
با بادبادکی مُرده بازی می‌کند،
متملقان
برگ‌های فرو ریخته را هم دلبسته‌ی خود می‌کنند،
 
امضا : hadi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا