توی فروشگاه بودیم بعد یه پسر قشنگ و خوشتیپ و کت و شلواری داشت نگام میکرد، منم نگاهش میکردم
. ولی دیگه نه اینکه ضایع بازی دربیاریم( تف تو روحش شماره هم نداد آخرش)
بعد نگاهم و چرخوندم بین مردم توی فروشگاه که دیدم یه دختر که از فیلم رودست زده هیکلش داره با حرص نگام میکنه. لامصب اصلا میرفت روی ترازو، ترازو جان به جان آفرین تسلیم میکرد:/
دختره از کنارمون رد شد بعد بهم تنه زد که نزدیک بود بیوفتم:/ دوباره رد شد اینکارو کرد:/
بار پنجم که خواست رد بشه منم نه گذاشتم نه برداشتم یه زیرپایی خفن براش رد کردم:/
ینی چنان افتاد زمین که هرچی برجستگی بود به باد فنا رفت:/ ینی اگه بگم ملت نمیتونستن جلوی خندشونو بگیرن دروغ نگفتم
دختره هم گریش گرفت دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.