- ارسالیها
- 2,611
- پسندها
- 44,199
- امتیازها
- 69,173
- مدالها
- 33
- نویسنده موضوع
- #1
بسمـ تعالیـ
قسمتیـ از کتابـ:
خانم سووِتنهام موهای زیبا و مجعّد جلوی پیشانیاش را که اندکی به خاکستری گراییده بود، عقب زد، روزنامه تایمز را باز کرد و با علاقه به صفحه وسط آن نگاه کرد. میخواست ببیند آیا روزنامه تایمز طبق روال همیشگی توانسته مطالب جالب و هیجانانگیزی درباره زاد و ولدها، ازدواجها و مرگ و میرها (مخصوصا این مورد آخر) در آن صفحه بنویسد یا نه. اما وقتی چیز جالبی پیدا نکرد و آن را کنار گذاشت. بعد روزنامه محلیِ برداشت و سخت مشغول خواندن ستون اختصاصی آن بود که پسرش ادموند وارد شد.
خانم سووتنهام رو به او کرد و گفت:
ــ صبح بخیر عزیزم، خانواده اسملدی خودرویِ دیملر مدل ۱۹۳۵ خود را برای فروش آگهی کردهاند. خیلی...
قسمتیـ از کتابـ:
خانم سووِتنهام موهای زیبا و مجعّد جلوی پیشانیاش را که اندکی به خاکستری گراییده بود، عقب زد، روزنامه تایمز را باز کرد و با علاقه به صفحه وسط آن نگاه کرد. میخواست ببیند آیا روزنامه تایمز طبق روال همیشگی توانسته مطالب جالب و هیجانانگیزی درباره زاد و ولدها، ازدواجها و مرگ و میرها (مخصوصا این مورد آخر) در آن صفحه بنویسد یا نه. اما وقتی چیز جالبی پیدا نکرد و آن را کنار گذاشت. بعد روزنامه محلیِ برداشت و سخت مشغول خواندن ستون اختصاصی آن بود که پسرش ادموند وارد شد.
خانم سووتنهام رو به او کرد و گفت:
ــ صبح بخیر عزیزم، خانواده اسملدی خودرویِ دیملر مدل ۱۹۳۵ خود را برای فروش آگهی کردهاند. خیلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.