متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

لوح مهر ادبیات: BDY مجموعه دلنوشته‌ دستانت را به من امانت بده‌ | اهورا کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع .DocTor.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 499
  • کاربران تگ شده هیچ

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
422
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #21
دست‌هایت را به من بده برای دلواپسی
برای دلواپسی رویایی که دیده‌ام
بس که در خلوت خویش رویا دیده‌ام
دست‌هایت را به من بده برای رهایی‌ام
که در میان انگشتان دستم قرار دهم
با ترس و دلشورگی
آرام آرام در میان دستانم آب می‌شوند...
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
422
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #22
اگر گریه کنم صدایم را در پس امواج دریا خواهی شنید؟
اشک‌هایم را با دستانت می‌توانی لمس کنی؟
افسوس که نمی‌دانستم کلمات این‌قدر بی‌کفایت و نالایق هستند!
نزدیکت می‌شوم؛ می‌دانم که این‌جا می‌توانم هرچیزی را بیان کنم
می‌شنوم صدایت را،
اما توان بیان ندارم... .
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
422
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #23
از روزی که از میان رفتی،
از آخرین‌باری که مرا در تملک خود گرفتی، این روح من است که تبدیل به بت شده است
نگران نباش که بت‌های این‌جا مقدس هستند.
دستانت را به گل‌های نیلگون وحشی آغشته کن ای محبوب من؛
و بر من بوسه‌ای بزن.
من عاشقانه بوسه‌هایت را می‌پرستم
مرا با بوسه‌ای بشکن
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
422
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #24
اگر این عشق لاجورد
دوباره ریشه‌هایش را در من بیفرازد
اگر تو بهاری در کنارم نباشی
حتی یک لحظه هم ادامه نخواهم داد
《 منی که تا دست‌هایم را به اندوه فروختم 》

پایان.
 
امضا : .DocTor.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا