متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار وریا مظهر | اشعار پارسی

  • نویسنده موضوع Kalŏn
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 97
  • کاربران تگ شده هیچ

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,507
پسندها
40,727
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
پدرت در بچگی، دخترم

خدا را تکه‌ابری سفید می‌دید

در آسمان روشن فیروزه‌ای

که گاه به‌شکل انسانی درمی‌آمد

لم‌داده با لبخند و ریش سفید .

بعدها

وقتی بزرگ تر شد

هرچه به آسمان زل زد

جز ابر و ابر و ابر

چیزی ندید .
 
امضا : Kalŏn
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,507
پسندها
40,727
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
همانطور که هر روز از سر کار می آیی

لم می دهی روی مبل

چشمهایت را آهسته می بندی

و آهسته

بطور خیلی آهسته می میری

همزمان داری فکر می کنی شعری می خوانی

که فکر می کند

آسان ترین راه مقابله با مرگ

مردن است

به شیوه ای کاملا طبیعی .
 
امضا : Kalŏn
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,507
پسندها
40,727
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
همین که پای شکسته ام را از در حیاط توی کوچه گذاشتم

یادت نرود

چمدانهایم را از دستم بگیر

زیاد نه، اما

تا یک حدود مشخص وانمود کن مضطربی

بعد

بلافاصله

یک تاکسی برایم بگیر

و تا ایستگاه قطار برای بدرقه ام بیا

من از پنجره قطار

عزیزم

به جای دوبار

سه بار

دستم را برایت تکان تکان می دهم !
 
امضا : Kalŏn
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا