متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار مهسا ظهیری | اشعار پارسی

  • نویسنده موضوع Kalŏn
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 128
  • کاربران تگ شده هیچ

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,507
پسندها
40,727
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
شاخه گلی که به تنهایی‌ام بو برده بود
در فاصله‌ی بین دست‌هایمان خشکید
هیس
قهوه‌ات را بخور
و آرامش این شعر را به هم نزن
از سطر بعد
به خانه بر می‌گردم
و آرزو‌هایم را
در صف اتوبوس جا می‌گذارم
فردا
روز جهانی خوشبختی ست !
زنگ بزن
و جوری که صدایت را نشناسم
خداحافظی کن .
 
امضا : Kalŏn
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,507
پسندها
40,727
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
از شب حرف می زنم
نور از درون حافظه ام رد می شود
چشم ها
خیره
هزار چشم
پیاده رو سایه سایه، مرا جا می گذارد
می رود سهمیه اش را بگیرد
حرفی برای گفتن نمانده
زمین
همچنان در بهت خاکستری ات می چرخد
و من اشک هایم را جیره بندی کرده ام
برای قرن های بدون تو
آزادی شمع کوچکی بود
هر پروانه ای که به آن نزدیک شد
قبل از بوسه ی اول سوخت .
 
امضا : Kalŏn
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,507
پسندها
40,727
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
در ایستگاه آخر
سکوت طولانی‌تر است
معادله‌ی پیچیده‌ای نیست
خوشبختی آنقدر‌ها صمیمی نبود
که مرا با نام کوچکم صدا بزند
با هم به خانه برگردیم
به گلدان‌ها آب بدهیم
برای قناری‌ها دانه بریزیم
و خیال کنیم
دست‌های مهربان زندگی
کسی را به قربان‌گاه نخواهد برد .
بن بست‌ها مرا می‌شناسند
و کابوس‌های مچاله را
روی صندلی‌های اتوبوس
معادله‌ی پیچیده‌ای نیست
مرگ از گلوی قناری‌ها بیرون می‌ریزد
و از گلوی همه‌ی قربانی‌ها
کم حرفی‌هایم را به دل نگیر
مرگ با حنجره رابطه دارد .
 
امضا : Kalŏn
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا