شب نشینی شب نشینی با نویسنده افتخاری میم پناه (مهسا پناهی) | ویژه برنامه نوروزی انجمن یک رمان

[ANAM CARA]

همیشه، همه‌چیز زیر سر من بود. خشکی زمین بتول خانم... میوه ندادن باغ آقا مجتبی... آتش گرفتن طاقه‌های پارچه‌ی هزارخان... به‌هم خوردن زندگی کنعان... اصلا تمام بدبختی اهالی روستا تقصیر من بود و گردنم از مو باریک‌تر. دست‌آخر هم دود طاقه‌های پارچه در چشم‌های سیاه من رفت.
***
با سلام
شامگاه بخیر
دومین شب نشینی سال 1403 با نویسنده انجمن اختصاص داده شده به:
”بانو، مهسا پناهی عزیز”
خالق آثاری چون:
روی موج اورارتو
دودو اسکاچی
دوست نداشتنت مبارک
دخترها همیشه مقصرند
***

منتظر سؤالات شما از این نویسنده...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ANAM CARA]

1. در رمان خود «دودو اسکاچی» عناصر جنایی و عاشقانه را به طرز ماهرانه‌ای به هم می‌پیوندید. آیا می‌توانید نحوه نزدیک شدنتان به ساخت طرح پیچیده و متعادل کردن تعلیق خط داستانی جنایی را با عمق احساسی روایت عاشقانه به اشتراک بگذارید؟

اول که سلام به روی ماهتون
شاید اگر رشته خودم ادبیات بود، می‌تونستم درست و اصولی جواب بدم ولی از اونجایی که به خاطر علاقه‌م به ادبیات، نوشتن رو شروع کردم باید بگم، حس خودم به داستانه، من خودم طرفدار ژانر جنایی معمایی هستم ولی همیشه توی این کارها به خاطر تمرکز روی مسائل جنایی و معمایی، بخش عاشقانه کم‌رنگ میشه، برای همین می‌خواستم داستان خودم رو بنویسم و به قصه اجازه بدم کنار هیجانات...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[delnia]

من تازه نوشتنو شروع کردم و به نظر میاد خیلی خشک و گزارش‌گونه می‌نویسم
چطور می‌تونم رو توصیفات کار کنم که بهتر بشه؟
خیلی تو توصیف و احساسات می‌لنگم
میگن داستان جنایی توصیف زیادی نیاز نداره، برای همین اولین کارو خواستم با چنین ژانری شروع کنم، اما خب میزان توصیفات تقریبا صفره تو نوشته‌هام.
دودواسکاچیِ تو هم جناییه اما احساسات نجوا رو خیلی خوب توصیف کردی و نشونش دادی