- ارسالیها
- 9,383
- پسندها
- 40,256
- امتیازها
- 96,873
- مدالها
- 41
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
من
اینجا
در این سطر ، در این کلمه
می میرم
آوازش را بعدا کسی بخواند
و آوازش برگردد به من برسد
جایی در لامکان و لازمان
و آن آواز با مرگ من گره بخورد یکی بشود
مثل صدای سلین دیون
با مرگ آرام تایتانیک که هیچ کس فرورفتنش را ندیده است
بعد من در جهان جاری می شوم
و ماجرای منحصر به منم را
در گوش پنجره ها جیغ می زنم
پرده دری می کنم ، در به دری می کنم
آویزهای سقف را را تکان می دهم
آویزها ی دیوار ، آویزان های جهان
که مثل عروسک های باران در ایوان های شمال بغض کرده اند
و کاری از دست زنان شلیته پوش بر نمی آید
و ابرها را پنبه می زنم
تا هر چه رشته ای و هر چه می رشته خواهند زده شود
زده شود زده شود بریزد روی حرف روی برف .
اینجا
در این سطر ، در این کلمه
می میرم
آوازش را بعدا کسی بخواند
و آوازش برگردد به من برسد
جایی در لامکان و لازمان
و آن آواز با مرگ من گره بخورد یکی بشود
مثل صدای سلین دیون
با مرگ آرام تایتانیک که هیچ کس فرورفتنش را ندیده است
بعد من در جهان جاری می شوم
و ماجرای منحصر به منم را
در گوش پنجره ها جیغ می زنم
پرده دری می کنم ، در به دری می کنم
آویزهای سقف را را تکان می دهم
آویزها ی دیوار ، آویزان های جهان
که مثل عروسک های باران در ایوان های شمال بغض کرده اند
و کاری از دست زنان شلیته پوش بر نمی آید
و ابرها را پنبه می زنم
تا هر چه رشته ای و هر چه می رشته خواهند زده شود
زده شود زده شود بریزد روی حرف روی برف .