فال شب یلدا

دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mers~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 72
  • بازدیدها 1,056
  • کاربران تگ شده هیچ

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #11
شده آیا همزمان هم پر از حرف های ناگفته باشی و هم حرفی برای گفتن نباشد؟!
عجیب است نه؟
من همیشه این‌طور می‌شوم
زمانی که حرف از تو می‌شود هم دلم می‌خواهد آنقدر در موردت بگویم تا مردم بدانند چقدر برایم عزیزی!
اما در عین حال تا میخواهم وصف ترا کنم تصورِ وجودت مرا لال میکند...
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #12
#داستانک




کودکی دست‌فروش که تمام روزش را در فروش گل‌های رنگارنگ می‌گذراند. اما زندگی‌اش به زیبایی گل های دستش رنگی نبود؛ آن در این سن کم ناچار به بزرگ بودن شده بود. روزی همان‌طور که به فکر فروش گل‌های دستش بود؛ چشمش به کتابی پشت ویترین کتابخانه‌ی خورد که همیشه دوست داشت؛ داشته باشد‌ آن را. وی همیشه در ذهن خود خرید آن کتاب را تصور می‌کرد و شب‌ها هم با فکر این‌که چطور پول خرید آن‌ را پیدا‌ کند؛ می‌خوابید. روز ها به همان منوال می‌گذشت و پسرک هم هر روز قبل رفتن به خانه یک بار پیش آن کتاب‌فروشی می‌رفت و از پشت ویترین آن کتاب را نگاه می‌کرد. و پول خود را می‌شمرد اما با آن پول بجز دو قرص نان دیگر چیزی نمی‌شد خرید. آن با نا‌امیدی تمام دوباره به سوی خانه می‌رفت. تا اینکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #13
گویند عشق می‌کشد ما را به یغما
اما من می‌گویم!
عشق زنده می‌سازد؛
دل ها را...
 
آخرین ویرایش
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #14
دل‌ انگیز‌ترین شعر زندگیم آوازت شد
نمی‌دانی که هر لحظه چقدر دلم هوای‌ آواز دلنشینت را می‌کند.
برای شنیدنش چقدر قلبم‌ بال بال می‌زند
نمی‌دانی که نفس هایت چقدر برایم با‌ارزش هست
من برای هر نفسی که می‌کَشی هزار‌بار از خداوند سپاسگزاری می‌کنم و یگانه آرزوی دلم این است که این نفس هرگز بند نیاید..
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #15
والدینم
بهترین هدیه‌ی الهی‌ست
فانوس شب‌های تارم و
دل‌گرمیِ روزهای سردم است.
والدینم مستحکم‌ترین کوهی‌ست که بدون هیچ ترسی می‌توانم بر آن تکیه کنم!
بودن آنها در زندگی‌ام برایم قدرت می‌بخشد
و من چقدر خوشبختم که از این موهبت الهی بهرمند شدم‌‌.
 
آخرین ویرایش
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #16
و عشقِ تو مرا زندگی کردن آموخت...
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #17
حرفِ‌حق



وگاه دوری
بهتر از به اجبار بودن کنار شخصی که ترا نمی‌خواهد است.

زیر نام عشق خود را حقیر نسازید!
هیچ عشقی باارزش‌تر از غرور آدمی نیست...
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #18
- تاحال ستاره شمردی؟
- نه!
- من شمردم میدانی چه زمانی؟!
- چه زمان؟
- زمانی که من را وسط درد و قلب شکسته تنها گذاشت و رفت
من هم با یاد آن تا صبح نشستم و به شمارش ستاره‌گان پرداختم فقط به امید اینکه شاید برگردد و دستی بر قلب زخم خورده‌ام بکشد
اما نیامد. آنقدر ستاره شمردم که سپیده دم رسید، مرغان سحرگاه به آواز خواندن پرداختن همه دوباره یک روز جدید را آغاز کردند
اما من گیر کردم در همان شب...
 
آخرین ویرایش
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #19
- اگر قرار باشد بعد چند سال دوباره بیبینی‌اش؛ ازش چی‌می‌خواهی؟
- ازش می‌خواهم یک بار دیگر به چشمانم خیره شده و دوستت دارم را به زبان بیاورد
- اما آن که واقعا دوستت ندارد پس شنیدنش از زبان آن چه سود؟!
- میدانم آن زمان هم دروغ بود و حالا هم دروغ است
اما! این زیباترین دروغی‌ست که می‌خواهم همیشه گوش‌هایم را نوازش دهد...
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
325
پسندها
654
امتیازها
4,233
مدال‌ها
8
  • #20
ای شیرین‌ترین محال زندگیم!
ای آنکه شدی همه وجودم
و یکبار دیگر برای تو می‌نویسم
برای خنده‌های دل‌فریبت
برای چشمانِ که من را به یغما کشانید
برای قلب مهربانت.
بلی! قلبی که دوست داشتم خودم را در آن بیابم
اما هرگز برای لحظه‌ی هم سهم من نشد.
برای تویی می‌نویسم که شب‌ها را با یاد تو ستاره می‌شمارم و تو با یادی دیگری،
شب‌ها من در غیابت برای تو شب‌ بخیری می‌گویم و تو برای دیگری،
من هر صبح برای دوباره دوست داشتن تو از خواب برمی‌خیزم و تو برای دیگری.
آه که چه عذابی‌ست دانستن این‌که برای شخصی که تو حاضری از جانت هم بگذری آن در رهِ عشق دیگری خود را فدا کند.
محبوب من خانه‌ات آباد؛ که این چنین خانه‌ام را ویران کرده‌ای.
 
امضا : Sharif

موضوعات مشابه

عقب
بالا